ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

بررسی تعیین جانشینی محمد از دید دو فرقه‌ی اسلامی تسنن و تشیع ( سنی و شیعه ) و حدیث غدیر.

    مهمترین تفاوت میان دو فرقه‌ی اسلامی "تسنن" و "تشیع" این موضوع می‌باشد که آیا محمد برای خویش جانشینی تعیین نموده است یا نه؟
    هر کدام از این دو فرقه‌ی اسلامی برای خویش دلایل کلامی، روائی و قرآنی زیادی را برای اثبات حقانیت خویش دارند، این دو فرقه تا جائی پیش می‌روند که هرکدام به نوعی دیگری را تکفیر می‌نمایند، تسنن معتقد هستندکه شیعه با استعانت از ائمه و اعتقاد به ولایت تکوینی آنان مرتکب شرک در اسلام گردیده است و تشیع هم بنا بر این دلیل که تسنن اعتقادی به امامت ندارند، معتقدند که آنان اصلی از اصول دین را قبول ندارند لذا کافر هستند؛ از آنجائیکه که این موضوع بسیار در دین اسلام مهم است به بررسی دلایل هرکدام از این دو فرقه می‌پردازیم.
    دلایل کلامی تشیع
    1- چگونه ممکن است پیامبر که به مردم سفارش می‌کرد وصیت نمایند، خود از این کار خودداری نمود.
    2- چگونه ممکن است پیامبر که هرگاه مدینه را ترک می‌کرد در این شهر برای خویش جانشینی تعیین می‌نمود، پس از مرگ خویش از انجام این کار سر باز زد!
    3- (برخی می‌گویند) چگونه است که همه‌ی پیامبران برای خویش جانشینی پس از مرگ تعیین کردند و پیامبر ما این کار را نکرد.
    4-چگونه است که ابوبکر و تقریبا تمامی خلفای پس از محمد برای خودشان جانشینانی تعیین کردند اما رسول الله از این کار امتناع ورزید؟ آیا او از ابوبکر کمتر می‌دانست؟

   دلایل کلامی تسنن 
    1- اگر رسول الله برای خویش جانشین تعیین می‌کرد این جانشینی باید تا آخر جهان ادامه پیدا می‌کرد و غیر منطقی است که جانشین او برای مدتی کوتاه پس از او باشد.
    2- اگر رسول الله برای خویش جانشین تعیین می‌کرد این جانشین باید مانند او مورد تأیید الله باشد و مردم هم بتوانند با او به طور مستقیم در ارتباط باشند درست مانند خود او، بنابراین راهی جز ارتباط او با الله از طریق وحی متصور نیست که این خود از صفات پیامبران است.

   دلایل روائی و قرآنی تشیع در این زمینه
    مهمترین دلیل که شیعه برای اثبات تعیین جانشینی از سوی محمد بیان می‌نماید حدیث معروف غدیر خم است، شیعه معتقد است که محمد یاران خویش را هشت روز پس از ادای مراسم حج و در هنگام بازگشتن به شهر خویش(مدینه) در مکانی به نام غدیر(مرداب) خُم گرد هم آورد، دست علی را بالا گرفت و جمله‌ی معروف" من کنت مولاه و فهذا علی مولاه" را بیان نمود.
   شیعه معتقد است که پیش از این حدیث بود که الله آیه‌ی يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (مائده/67) اي پيامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم نگاه مي‌دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمي‌كند.(ترجمه از مکارم)
    بنابراین محمد مأموریت داشت که مردم را از جانشین پس از خود آگاه سازد؛ و آن چیزی که از جانب الله بر محمد امر شده بود چیزی جر ولایت علی نبود، و پس از انجام این دستور از جانب محمد الله این آیه را بر او فرو فرستاده:
    حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مائده/3) گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتي كه به غير نام خدا ذبح شوند و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندي بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده، مگر آنكه (به موقع بر آن حيوان برسيد و) آنرا سر ببريد و حيواناتي كه روي بتها (يا در برابر آنها) ذبح شوند (همگي) بر شما حرام است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه‏هاي تير مخصوص بخت آزمائي، تمام اين اعمال فسق و گناه است - امروز كافران از (زوال) آئين شما مايوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم - اما آنها كه در حال گرسنگي دستشان به غذاي ديگري نرسد و متمايل به گناه نباشند (مانعي ندارد كه از گوشتهاي ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده و مهربان است.(ترجمه از مکارم)

    اما دلایل اهل سنت در رد دلایل تشیع
    تسنن در رد اینکه محمد از خود وصیتی بر جا نگذاشت می‌گویند که این همه احادیثی که از محمد نقل شده در واقع همه سفارشات ایشان هستند و ضمنا معتقدند که محمد نقصی در دین ایجاد نکرد و هرآنچه که اراده‌ی الله بود را بیان نمود.
در مورد حدیثی که از قول محمد در غدیر خم بیان شده نیز اهل سنت می‌گویند که اگر منظور جانشینی بود چرا از واژه‌ای چند پهلو(مولا) استفاده نمود و مثلا نگفت "هذا علی خلیفه من بعدی" همچین می‌گویند که جمله‌ی" عاده من عاداه و الاه من والاه" خود شرح " من کنت مولا" است بدین صورت که محمد از قرینه‌ی آن استفاده نمود، یعنی دشمن بدار هر که با او دشمن است و دوست بدار هر که با او دوست است" پس منظور از مولا در اینجا همان دوستی است.
    این فرقه‌ی اسلامی می‌گویند که محمد، علی را برای جمع آوری غنایم به یمن فرستاد؛ در یمن بین او و سایرین بر سر چگونگی تقسیم غنایم جدل واقع شد و محمد پس از آگاهی از این جریان، آنان را در این مکان جمع کرد؛ این جمله را بیان نمود و جانب داماد و پسر عمویش را گرفت.
     از دید اهل سنت اگر موضوع جانشینی بود چرا خود علی در نهج البلاغه برای بیان بر حق بودن خویش به این حدیث استناد نکرده است؟
  ضمنا چرا هنگامیکه در حج بودند این موضوع را بیان ننمود(در حج افراد خیلی بیشتری از مسلمانان بودند در حالی که در مکان مرداب خم تنها مسلمانان اهل مدینه حاضر بودند). 
در مورد اینکه محمد هرگاه قصد خروج از مدینه که برای جنگ بوده است را داشته همواره یکی از اصحاب خویش را جانشین خود قرار داده است می‌گویند "مادامی که او زنده بود وظیفه‌ی اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی بر عهده داشت، لذا چنین کاری کاملا طبیعی است و در مورد اینکه همه‌ی پیامبران پس از خود جانشین تعیین کرده‌اند تسنن چنین اعتقادی ندارد، تشیع برای اثبات ادعای خویش به چند آیه از قرآن اشاره دارد
شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ (شوری/13) آئيني را براي شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود، و آنچه را بر تو وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. خداوند هر كس را بخواهد بر مي‏گزيند، و كسي را كه به سوي او باز گردد هدايت مي‏كند.
    اما اهل سنت معتقدند که این آیه سخنی از وصیت برای جانشینی نیست.
    یکی از آیات دیگری که شیعه به آن استناد می‌نماید آیه‌ی زیر است:
   وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ (بقره/132) ابراهيم و يعقوب فرزندان خود را (در بازپسين لحظات عمر) به اين آئين وصيت كردند (و هر كدام به فرزندان خويش گفتند) فرزندان من! خداوند اين آئين پاك را براي شما برگزيده است و شما جز به آئين اسلام (تسليم در برابر فرمان خدا) نميريد.
    تسنن معتقدند که این آیه هم سخنی از تعیین جانشینی برای ابراهیم نیست بلکه همان سفارش کلی و اندرزی است که ابراهیم برای پسرانش بیان می‌نماید.
    همچنین شیعه معتقد است بر اساس قرآن، جانشینی نبوت و رویدادهای مرتبط با آن تنها در فرزندان پیامبران خلاصه می‌شود(1):

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ(آل عمران/33  ) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌآل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ(عنکبوت/27) و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهیم)عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم و در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعا او در آخرت از شايستگان خواهد بود.

  اهل سنت برای رد آیه‌ای که شیعه معتقد است فرمان تعیین جانشینی است بیان می‌نماید که این آیه درباره‌ی هرآنچه است که برمحمد فرو فرستاده است و اگر هم منظور آیه چیز خاصی باشد آیات پیش و پس از این آیه آن را مشخص می‌کند           
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (مائده/65) و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند گناهان آنها را مي‏بخشيم و در باغهاي پر نعمت بهشت وارد مي‏سازيم.
وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ (مائده 66)  و اگر آنها تورات و انجيل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده (قرآن) را برپا دارند از آسمان و زمين روزي خواهند خورد، جمعي از آنها ميانه رو هستند ولي اكثرشان اعمال بدي انجام مي‏دهند.
و آیه‌ی مورد نظر    
    يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (مائده/67) اي پيامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم نگاه مي‌دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمي‌كند.(ترجمه از مکارم)
آیه‌ی پس از آن:
    قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (مائده 68)اي اهل كتاب! شما هيچ موقعيتي نداريد مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است بر پا داريد ولي آنچه بر تو از سوي پروردگارت نازل شده (نه تنها مايه بيداري آنها نميگردد بلكه) بر طغيان و كفر بسياري از آنها ميافزايد بنابر اين از اين قوم كافر (و مخالفت آنها) غمگين مباش.
    در مورد "ایه‌ی الیوم اکملت لکم دینکم..." نیز اهل سنت همان استدلال مشابه را دارد و می‌گوید که شیعه تنها بخشی از آیه که می‌تواند از آن بهره ببرد را قیچی کرد در صورتی که روح ایه در مورد خوردنی های گوشتی حرام و حلال است"
    حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مائده/3) گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتي كه به غير نام خدا ذبح شوند و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندي بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده، مگر آنكه (به موقع بر آن حيوان برسيد و) آنرا سر ببريد و حيواناتي كه روي بتها (يا در برابر آنها) ذبح شوند (همگي) بر شما حرام است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه‏هاي تير مخصوص بخت آزمائي، تمام اين اعمال فسق و گناه است - امروز كافران از (زوال) آئين شما مايوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم - اما آنها كه در حال گرسنگي دستشان به غذاي ديگري نرسد و متمايل به گناه نباشند (مانعي ندارد كه از گوشتهاي ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده و مهربان است.(ترجمه از مکارم)
    همچنین آیه‌ی پیش و پس از آن هم در همین راستاست:
    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(مائده/2) اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شعاير الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بينشان، و نشاندار، و نه آنها كه به قصد خانه خدا براي بدست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي‏آيند، اما هنگامي كه از احرام بيرون آمديد صيد كردن براي شما مانعي ندارد، و خصومت به جمعيتي كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) مانع شدند نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز كند و (همواره) در راه نيكي و پرهيزگاري با هم تعاون كنيد و (هرگز) در راه گناه و تعدي همكاري ننمائيد و از خدا بپرهيزيد كه مجازاتش شديد است.(ترجمه از مکارم)
    و آیه‌ی پس از این:
    يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (مائده/4)از تو سوال مي‏كنند چه چيزها براي آنها حلال شده است بگو آنچه پاكيزه است براي شما حلال گرديده و (نيز صيد) حيوانات شكاري كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده‏ايد (براي شما حلال است) پس از آنچه اين حيوانات براي شما (صيد مي‏كنند و) نگاه مي‏دارند بخوريد و نام خدا را (به هنگام فرستادن حيوان براي شكار) بر آن بريد و از خدا بپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است.(ترجمه از مکارم)
    اهل سنت معتقدند که خیلی غیر منطقی است که الله در آغاز آیه بگوید مردار و گوشت خوک و حیواناتی که خفه شده‌اند و ... حرام باشد و بلافاصه ایه بگوید که امروز به خاطر تعیین علی دین کامل شد و در ادامه باز بگوید که این تحریم شامل افراد گرسنه نمی‌شود. یک بار دیگر در ایه دقت نمائید:
    حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مائده/3) گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتي كه به غير نام خدا ذبح شوند و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندي بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده، مگر آنكه (به موقع بر آن حيوان برسيد و) آنرا سر ببريد و حيواناتي كه روي بتها (يا در برابر آنها) ذبح شوند (همگي) بر شما حرام است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان بوسيله چوبه‏هاي تير مخصوص بخت آزمائي، تمام اين اعمال فسق و گناه است - امروز كافران از (زوال) آئين شما مايوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم - اما آنها كه در حال گرسنگي دستشان به غذاي ديگري نرسد و متمايل به گناه نباشند (مانعي ندارد كه از گوشتهاي ممنوع بخورند) خداوند آمرزنده و مهربان است.(ترجمه از مکارم)
    و خلاصه اهل سنت معتقدند که اگر محمد برای خود جانشنی پس از مرگ و در زمانی که او دیگر میان مسلمانان وجود نداشت، تعیین می‌کرد، او همان اختیارات پیامبر را داشت؛ زیرا بدان معناست که محمد پس از خود پیامبری مانند خویش را تعیین نموده، این قانون با مرگ هر جانشین باید تا ابد ادامه پیدا می‌کرد و این خلاف آخرین پیامبر بودن محمد است. 
=================================================
(1) چرا برای هدایت دیگر ملل، حتی یک نبی هم فرستاده نشد؟


۸ نظر:

ناشناس گفت...

بسیار عالی بود
زحماتت قابل ستایشه دوسته من

ناشناس گفت...

سلام
خیلی وقته که در اینترنت مقاله ای منتشر شده با نام 60 مورد از دشواریها و تناقضات قرانی که ارش بیخدا اونها رو ترجمه کرده و اکر سایت های ضد دین هم اونو منتشر کردند. اخوند کوشا در کتاب خودش کهبه طور کامل در مورد این مطلب توضیح داده و از نظر خودش اونو کاملا رد کرده. من با زحمت فراوان این کتاب رو اپلود کردم و در اختیار ارش بیخدا دادم.ممنون میشم اگر شما هم نظر یا نقدی دارید پیرامون این کتاب بیان کنید.( یا حتی جوابیه هم بدید)

http://www.mediafire.com/?dxa4l9j865n9mqf

arsh irani گفت...

گرامی، راستش من این کتاب رو نخوندم؛ زیاد هم اهل دانلود کردن نیستم(بیشتر به دلیل امنیتی)، خوشحال میشم که تعدادی از اونا رو که آخوندا درباره‌ی‌شان نظری دارند بنویسید؛ البته اگه در یکی از پستهای مربوط به معجزات علمی قرآن باشه که چه بهتر.

ناشناس گفت...

دوست عزیز!
اصل مقاله رو میتونید اینجا بخونید
http://www.google.de/url?sa=t&rct=j&q=60%20%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B6%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86&source=web&cd=2&ved=0CCgQFjAB&url=http%3A%2F%2Fgeranom.wordpress.com%2F2011%2F04%2F04%2F70-%25D9%2585%25D9%2588%25D8%25B1%25D8%25AF-%25D8%25A7%25D8%25B2-%25D8%25AA%25D9%2586%25D8%25A7%25D9%2582%25D8%25B6%25D8%25A7%25D8%25AA-%25D9%2582%25D8%25B1%25D8%25A2%25D9%2586l%25D9%2585%25D9%2582%25D8%25A7%25D9%2584%25D9%2587-%25DA%25A9%25D8%25A7%25D9%2585%25D9%2584%2F&ei=6CPVTpH9IcuHhQew-s1P&usg=AFQjCNFy171rKpxS6rVOSgX37zAP2u8MTw&sig2=LZG0-Qs-ojI9TfbjjRGexQ

یا این که در گوگل سرچ کنید ( 70 مورد از تناقضات قران). ادمین وبلاگ ذکر شده اونو دانلود و مطالعه کرده! جوابها طولانی هستند و من هم اونها رو اسکن کردم( و نه تایپ و نمیتونم کپی پیست کنم). خود مدیا فایر هم فایل رو از لحاظ ویروس چک میکنه! فایلها هم تمام جی پی جی هستند. بهر حال هر طور میل خودتونه! من صرفا دوست داشتم نظر شما رو ددر موردش بدونم.

ناشناس گفت...

با خوندن این جمله در مقاله دیگه ادامه ندادم به خوندن واقعا شما فکر هم می کنید یا فقط دنبال دروغ پردازی هستید!

چرا خود علی در نهج الیلاغه برای بیان بر حق بودن خویش به این حدیث استناد نکرده است؟!!!!!!!!!!!!
آخه مجید جان میدونی نهج البلاغه چیه اصلاااااا

ناشناس گفت...

یا علیّ سیکون بعدی اثنا عشر اماماً ومن بعدهم اثنا عشر مهدیّاً

2ـ شیخ طوسی در کتاب الغیبة می نویسد :

« أخبرنا جماعة ، عن أبی عبدالله الحسین بن علیّ بن سفیان البزوفریّ ، عن علیّ بن سنان الموصلیّ العدل ، عن علیّ بن الحسین ، عن أحمد بن محمّد بن خلیل ، عن جعفر بن أحمد المصریّ ، عن عمّه الحسن بن علیّ ، عن ابیه ، عن أبی عبدالله جعفر بن محمّد ، عن أبیه الحسین الزّکی الشهید ، عن ابیه امیرالمؤمنین (ع) قال : قال رسول الله(ص)فی اللیلة التی کانت فیها وفاته ـ لعلیّ (ع) یا أبا الحسن احضر صحیفةً ودواة ، فأملا رسول الله(ص)وصیته حتّی انتهی إلی هذا الموضع فقال : یا علیّ سیکون بعدی اثنا عشر اماماً ومن بعدهم اثنا عشر مهدیّاً ، فأنت یا علیّ اوّل الاثنی عشر الإمام . سمّاک الله تعالی فی سمائه علیّاً المرتضی وامیرالمؤمنین والصّدیق الاکبر والفاروق الاعظم والمأمون والمهدی ، فلا تصح هذه الأسماء لأحد غیرک ، یا علیّ أنت وصییّ علی اهل بیتی حیّهم ومیّتهم ، وعلی نسائی فمن ثبّتها لقیتنی غداً ، ومن طلّقتها فأنا برئ منها ، لم ترنی ولم أرها فی عرصة القیامة ، وأنت خلیفتی علی أمتّی من بعدی ، فاذا حضرتک الوفاة فسلّمها الی ابنی الحسن البرّ الوصول ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنی الحسین الشهید الزکیّ المقتول ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه سیّد العابدین ذی الثفنات علیّ ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه محمد الباقر ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه جعفر الصّادق فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه موسی الکاظم ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه علیّ الرضا ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه محمد الثقة التقی ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه علیّ النّاصح ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها إلی ابنه الحسن الفاضل ، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه محمد المستحفظ من آل محمد ، فذلک اثنا عشر اماماً ، ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیّاً
، فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه اوّل المقربّین . له ثلاثة اسامی اسم کاسمی واسم أبی وهو عبدالله وأحمد و الأسم الثالث المهدیّ هو
اول المؤمنین » .
آشکارا دلالت می کند که بعد از پیامبر اکرم(ص)دوازده امام معصوم
می آیند . اولین آن ها امیرالمؤمنین (ع) و آخرین آن ها امام زمان (عج) است . بعد از وفات امام زمان (عج) دوازده نفر آدم هدایت یافته (مهدی) می‌آیند که اولین آن ها ، بنا بر تعبیر روایت ( اوّل مقرّبین ) ، فرزند امام زمان خواهد بود . وی دارای سه نام خواهد بود . یکی احمد ( هم نام پیامبر(ص)، دیگری عبدالله ( نام پدر پیامبر (ص)) و سومی مهدیّ است .

اين متن وصيت پيامبر اسلام هست كه در بيش از ٢٠ كتب معتبر شيعه موجود هست و از محكمترين دلايل حقانيت فرستاده امام مهدى سيد احمدالحسن اولين مهديين هست! Almahyoon.co

ناشناس گفت...

بسیار مایه تاسف است که مردمانی باشند که اینقدر جاهل وبی مایه باشند که بجای اجرای فرامین خداوند وعمل به مفاد قران ورسیدن به رستگاری با یکدیگر به مجادله برخیزنذ وبرای به اثبات رساندن اینکه چه کسی باید جانشین پیامبر میبود بر علیه یکدیگر تیغ برکشند وجان ارزشمند خود را بر سر موضوعی بی فایده وبسیار احمقانه هدر دهند اولا اثبات اینکه حق با چه کسی بوده مستلزم ان است که اطلاعات بسیار دقیق از وقایع انزمان که غیر ممکن است در دسترس باشد ثانیا گیرم که اطلاعات کامل هم در دسترس باشد اعتقاد به اینکه حق با چه کسی است موجب کدام پاداش است وایا این پاداش توسط خداوند تضمین شده است در کدام ایه قران واز طرفی پس از اینکه مشخص شد حق با چه کسی است میتوان زمان را به عقب برد وحق را به حقدار داد عجب است که مسلمانان انچه را که خدایشان در قران از انها خواسته واگداشته اند وجانشان را قربانی اعمال وافکاری مینمایند که هیچگونه ارزشی نداشته وهیچ پاداشی بر ان بهیچوجه متصور نیست واین واقعا مایه تاسف است بر فرض پیامبر جانشینی هم تعیین کرذاین جانشین که تا ابد زنده نیست وحکومت موروثی هم صحیح ومورد قبول نیست پس از فوت جانشین که دیگر پیامبری نیست تا جانشین بعدی را تععین نماید بنابر این پرداختن به این موضوع از اساس بی فایده وجاهلانه است

ناشناس گفت...

در مورد اختلاف بین مذاهب بر سر جانشینی پیامبر گرچه پرداختن به این موضوع از اساس اشتباه وبی حاصل است اما ذکر یک نکته در این خصوص لازم وضروری است ایه 67 سوره مایده که مورد استناد برخی از فرق اسلامی مبنی بر اشاره به جانشینی علی ابن ابی طالب است هرگز با مفاد ایات ماقبل ومابعد ان همخوانی نداشته واصولا فضای ایات به موضوع جدی ومهم دیگری میپردازد وهرگز مورد جانشینی مطرح نیست ومعتقدین به جانشینی هرگز به ایات ماقبل ومابعد ان اشاره نمیکنند ویا نمیخواهند اشاره کنند موضوع این است که این سوره در اواخر رسالت پیامبر نازل گردیده واین زمانی است که دین اسلام با فتوحات وپیروزیهای خود موقعیت خود را تثییت نموده ونوسط سایر ادیان یهودیان ومسیحیان برسمیت شناخته شده وبا تقیه ویا با صداقت پذیرفته اند که دین اسلام را در کنار خود بعنوان یک دین رسمی بپدیرند در این حالت ناگهان ایاتی نازل میشود که بشدت به دین یهودیان ومسیحیان حملات بی سابقه ای صورت میگیرد که بیان انها در جمع سایر ادیان مورد رنجش شدید انان شده در حالی که انها دین جدید را برسمیت شناخته وبه ان احترام میگذارند اعلام صریح ومکرر این ایات برای پیامبرکه دوست نداشته پیروان این ادیان را برنجاند واحترام خود را از سوی انان از دست بدهد موجب خطاب عتاب الود خداوند گردیده وایه فوق نازل شده چون خداوند بصراحت اغلام کرده انها انچه را که بر انان نازل گردیده اجرا نمیکنند ودین تحریف شده انان موجب رستگاری نیست ونبابد انرا پدیرفت اگر به ایات ماقبل ومابعد ایه67 سوره مایده دقت کنید دقیقا متوجه موضوع خواهید شد اصلا وابدا با چنین ایاتی موضوع جانشینی از ان استنباط نمیگردد

Translate

بايگانی وبلاگ