نقش واژن مریم، آمنه و فاطمه در اسلام
توهین محمد به مادرش!
محمد: هنگام زایش من از میان دو ران مادرم نور تابید:
محمد حتی به مادرش هم دروغ میبندد و برای بالا بردن منزلت خویش حساسترین نقطهی بدنش را هدف میگیرد، مادری که در سن 6 سالگی او دیده از جهان فرو بست، آیا منطقی است که مادرش در این سن به او چنین سخنی بگوید؟!
در بسیاری از منابع معتبر شیعه و سنی سخنی از قول محمد بیان شده که گفت:
و رأت ام رسول الله (ص) فی منامها، أنه خرج من بين رجليها سراج أضاءت لها منه قصور الشام. مادرم در خواب دید که (هنگام زایش من)، نوری از لای رانش تابیدن گرفت و تا کاخهای شام را روشن نمود. (البدایه و النهایه / جلد 2 / صفحه 394 ، الکامل فی التاریخ / جلد 1 / صفحه 170 ، الانتصار العاملی / جلد 4 / صفحه 213 ، معجم الکبیر طبرانی / جلد 22 / صفحه 333)
و همین نوری که در خواب دیده در هنگام زایش او هم از آمنه خارج میگردد:
و رأت امی حين حملت بی أنه خرج منها نور أضاء لها قصور الشام... مادرم هنگام باردای من دید از او نوری خارج شد که تا کاخ شام را روشن کرد. (سیره ابن هشام / جلد 1 / صفحه 108 ، سیره ابن اسحاق / جلد 1 / صفحه 28، تاریخ طبری (عربی) / جلد 1 صفحه 578 و بحار الانوار / جلد 15 / صفحه 366 ... )
دعوا بر سر واژن مریم و فاطمه
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحریم/12)
توهین محمد به مادرش!
محمد: هنگام زایش من از میان دو ران مادرم نور تابید:
محمد حتی به مادرش هم دروغ میبندد و برای بالا بردن منزلت خویش حساسترین نقطهی بدنش را هدف میگیرد، مادری که در سن 6 سالگی او دیده از جهان فرو بست، آیا منطقی است که مادرش در این سن به او چنین سخنی بگوید؟!
در بسیاری از منابع معتبر شیعه و سنی سخنی از قول محمد بیان شده که گفت:
و رأت ام رسول الله (ص) فی منامها، أنه خرج من بين رجليها سراج أضاءت لها منه قصور الشام. مادرم در خواب دید که (هنگام زایش من)، نوری از لای رانش تابیدن گرفت و تا کاخهای شام را روشن نمود. (البدایه و النهایه / جلد 2 / صفحه 394 ، الکامل فی التاریخ / جلد 1 / صفحه 170 ، الانتصار العاملی / جلد 4 / صفحه 213 ، معجم الکبیر طبرانی / جلد 22 / صفحه 333)
و همین نوری که در خواب دیده در هنگام زایش او هم از آمنه خارج میگردد:
و رأت امی حين حملت بی أنه خرج منها نور أضاء لها قصور الشام... مادرم هنگام باردای من دید از او نوری خارج شد که تا کاخ شام را روشن کرد. (سیره ابن هشام / جلد 1 / صفحه 108 ، سیره ابن اسحاق / جلد 1 / صفحه 28، تاریخ طبری (عربی) / جلد 1 صفحه 578 و بحار الانوار / جلد 15 / صفحه 366 ... )
دعوا بر سر واژن مریم و فاطمه
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحریم/12)
آن چه که در اینجا توهین آمیز تلقی شده معنی "فرج" در این آیه است و اینکه منظور قرآن از اینکه الله درش(در آن) دمید چه میتوانسته باشد؟
ابتدا با ذکر چند حدیثی که در آن زمان از محمد نقل شده(بدون اینکه به صحت و سقم این احادیث کاری داشته باشیم، زیرا هدف در اینجا فهم قدمای سلف از واژهی "فرج" میباشد):
در صحیح بخاری که از کتب معتبر و قدیمی اسلامی است که احادیث آن تقریبا 200 سال پس از محمد جمعآوری شده است، بابی وجود دارد با عنوان "غسل ما يصيب من فرج المرأة"
در اینجا منظور از "فرج المرأه" در اینجا همان "مهبل" یا "واژن" و یا هر واژهای است که بصورت عامیانه گفته میشود.
به یکی از این احادیث توجه فرمائید:
حدثنا أبو معمر حدثنا عبد الوارث عن الحسين قال يحيى وأخبرني أبو سلمة أن عطاء بن يسار أخبره أن زيد بن خالد الجهنی أخبره أنه سأل عثمان بن عفان فقال أرأيت إذا جامع الرجل امرأته فلم يمن قال عثمان يتوضأ كما يتوضأ للصلاة ويغسل ذكره قال عثمان سمعته من رسول الله صلى الله عليه وسلم فسألت عن ذلك علي بن أبي طالب والزبير بن العوام وطلحة بن عبيد الله وأبي بن كعب رضي الله عنهم فأمروه بذلك قال وأخبرني أبو سلمة أن عروة بن الزبير أخبره أن أبا أيوب أخبره أنه سمع ذلك من رسول الله صلى الله عليه وسلم
از عثمان بن عفان پرسیدم : اگر مردی با زنش جماع کند ولی انزال( ارگاسم) نکند حکم آن چیست؟ عثمان گفت: همانگونه که برای نماز وضو میگیرد، وضو گیرد و ذکرش ( آلتش ) را بشوید؛ عثمان گفت: این حکم را از رسول الله (ص) شنیدم؛ زید گفت: این پرسش را از "علی ابن ابیطالب" و "زبیر بن عوام" و "طلحة بن عبیدالله" و "أبی بن کعب" رضی الله عنهم پرسیدم و آنها نیز چنین پاسخ دادند.
اما در منابع شیعه
عن محمد بن علي بن محبوب ، عن أحمد بن محمد ، عن الحسين بن سعيد ، عن فضالة ، عن حماد بن عثمان ، عن عمر بن يزيد قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : الرجل يضع ذكره على فرج المرأة فيمني ، عليها غسل؟ فقال : إن أصابها من الماء شيء فلتغسله وليس عليها شيء إلا أن يدخله. قلت : فإن أمنت هي ولم يدخله ؟ قال : ليس عليها الغسل.
.... مرد آلتش را در واژن زن قرار میدهد و منی از او خارج میگردد، آیا باید غسل کند؟ ....
در اینجا منظور از "فرج" دقیقا همان "واژن" زن است.
التهذيب جلد 1 ص 121
الاستبصار جلد 1 ص 106
وسائل الشيعة ج 2 ص 181
وبهذا الاسناد عن الصفار عن أحمد بن محمد عن شاذان عن يحيى بن أبي طلحة أنه سال عبدا صالحا عن رجل مس فرج امرأته أو جاريته يعبث بها حتى أنزلت أعليها غسل أم لا ؟ قال: أليس قد أنزلت من شهوة؟ قلت بلى قال: عليها غسل.
اخبرني الشيخ رحمه الله عن أبي القاسم جعفر بن محمد عن محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله عليه السلام عن المرأة ترى ان الرجل يجامعها في المنام في فرجها حتى تنزل ؟ قال : تغتسل .
پرسیدم از ابا عبدالله(ع) از زنی خواب ببیند مردی با او جماع(سکس) واژن(فرج) داشته باشد تا اینکه به ارگاسم برسد؟ گفت: باید غسل کند.
الاستبصار الشيخ الطوسي باب ان المرأة إذا انزلت وجب عليها الغسل في النوم واليقظة وعلى كل حال
البته دهها مورد از اینگونه روایات در منابع هم شیعه وجود دارد و هم اهل سنت، بنابراین آشکار است که معنی فرج اگر در مورد زن باشد همان "مهبل"، "واژن" یا "کوس" میباشد، پس معنی آیه دقیقاچنین است:
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحریم/12) مريم دختر عمران، همان كسى كه واژنش(مهبلش) حفظ کرد و ما از روح خود در آن(واژن) دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تأیید نمود و از فرمانبران بود.
دمیدن در خود مریم معنا ندارد، وانگهی اگر منظور شخص مریم بود باید از ضمیر مؤنث "ها" به جای ضمیر مذکر "ـــه" استفاده میشد (واژهی فرج در عربی مذکر است)؛ درست مانند این آیه که ظاهرا محمد متوجه اشتباهش شده است:
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/91) و آن (مریم)كه واژن خود را حفظ کرد و (ما) از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى جهانيان نشانهای قرار داديم.
همانگونه که مشاهده میگردد، قرآن در اینجا بر خلاف آیهی قبل از ضمیر "ها" در فیها استفاده نموده است که ضمیری است مؤنث و به مریم برمیگردد.
در زبان عربی تمام اعضای جفت بدن مانند چشم، گوش و دست و ... مؤنث و اعضای تک مذکر هستند، فرج در زبان عربی در اصل به معنی شکاف میان دو چیز است ولی هنگامی که به همراه زن یا مرد میآید، معنی آلت تناسلی را داد. (1)
شاید برخیها از ترجمه نفخ به معنی دمیدن انتقاد کنند، برای فهم بهتر معنی نفخ، به قرآن مراجعه میکنیم:
وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ ...(آل عمران/49) و (عیسی) فرستاده به سوی بنی اسرائيل (میگفت) من نشانهای از سوی پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ من از گل، چيزی به شكل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به اذن الله، پرندهای میشود؛ ...
در زبان عربی تمام اعضای جفت بدن مانند چشم، گوش و دست و ... مؤنث و اعضای تک مذکر هستند، فرج در زبان عربی در اصل به معنی شکاف میان دو چیز است ولی هنگامی که به همراه زن یا مرد میآید، معنی آلت تناسلی را داد. (1)
شاید برخیها از ترجمه نفخ به معنی دمیدن انتقاد کنند، برای فهم بهتر معنی نفخ، به قرآن مراجعه میکنیم:
وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ ...(آل عمران/49) و (عیسی) فرستاده به سوی بنی اسرائيل (میگفت) من نشانهای از سوی پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ من از گل، چيزی به شكل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به اذن الله، پرندهای میشود؛ ...
البته از دید شیعه مرد میتواند فرج کنیزش را در اختیار برادرش قرار دهد.(برای بررسی این موضوع اینجا را کلیک نمائید)
شیعه در پاسخ به این آیه، حدیثی دارد که در آن به جای مریم، فاطمه قرار داده شده:
ان فاطمه احصنت فرجها و حرم الله ذریتها علی النار... (معانی الاخبار/ شیخ صدوق/ ص 107 و بحار الانوار/ جلد 43/ صفحه 231 و مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب/ جلد 3/ صفحه 135)
هدف شیعه بالا بردن جایگاه ملکوتی فاطمه در اسلام است، در ایران تا چند سال پیش مرگ فاطمه را وفات و اکنون شهادت میدانند، قاتل او هم عمر است؛ اما بخوانید که در معتبرترین کتاب شیعه یعنی الکافی در ررابطه با ازدواج ام کلثوم دختر مشترک علی و فاطمه با عمر چه گفته میشود:
ان ذالک الفرج غصبناه (الکافی/جلد 5 / صفحه 346 و وسائل الشیعه / جلد 20 / صفحه 561 و جامع الاحادیث الشیعه ایت الله العظمی بروجردی / جلد 20 / صفحه 538). آن واژنی (کُسی) بود که از ما غصب گردید.
و البته در روایات شیعه آمده که محمد گونه و میان دو پستان فاطمه را میبوسید.(2)
از آنجائیکه اسلام زن را کالائی جنسی در خدمت شوهر میداند، علاوه بر مورد گفته شده یکی دیگر از کاربردهای واژن در اسلام آنجائی است که مرد بخواهد نماز بخواند و نه آبی برای وضو در اختیار نداشته باشد و نه خاکی در آن نزدیکی باشد که ایشان بتوانند تیمم نمایند و تنها چیزی که در کنار خویش دارد زنش میباشد، بر طبق فتوای علامه حلی او میتواند بر فرج زن تیمم نماید:
ان فاطمه احصنت فرجها و حرم الله ذریتها علی النار... (معانی الاخبار/ شیخ صدوق/ ص 107 و بحار الانوار/ جلد 43/ صفحه 231 و مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب/ جلد 3/ صفحه 135)
هدف شیعه بالا بردن جایگاه ملکوتی فاطمه در اسلام است، در ایران تا چند سال پیش مرگ فاطمه را وفات و اکنون شهادت میدانند، قاتل او هم عمر است؛ اما بخوانید که در معتبرترین کتاب شیعه یعنی الکافی در ررابطه با ازدواج ام کلثوم دختر مشترک علی و فاطمه با عمر چه گفته میشود:
ان ذالک الفرج غصبناه (الکافی/جلد 5 / صفحه 346 و وسائل الشیعه / جلد 20 / صفحه 561 و جامع الاحادیث الشیعه ایت الله العظمی بروجردی / جلد 20 / صفحه 538). آن واژنی (کُسی) بود که از ما غصب گردید.
و البته در روایات شیعه آمده که محمد گونه و میان دو پستان فاطمه را میبوسید.(2)
از آنجائیکه اسلام زن را کالائی جنسی در خدمت شوهر میداند، علاوه بر مورد گفته شده یکی دیگر از کاربردهای واژن در اسلام آنجائی است که مرد بخواهد نماز بخواند و نه آبی برای وضو در اختیار نداشته باشد و نه خاکی در آن نزدیکی باشد که ایشان بتوانند تیمم نمایند و تنها چیزی که در کنار خویش دارد زنش میباشد، بر طبق فتوای علامه حلی او میتواند بر فرج زن تیمم نماید:
و فی أجزاء مسح الوجه بكف واحد اشكال و لو قلنا أن مس الفرج حدث لو ضرب يده على فرج امرأه عليه تراب، صح التيمم، لأن أول الأركان المسح لا النقل. (نهایه الاحکام علامه حلی/ ج 1/ ص 208)
=============================
(1) لسان العرب نوشته ابن منظور:
فرج؛ الفرج: الخلل بين الشيئين والجمع فروج ... سمی فرج المراه و الرجل فرجا لانه بین الرجلین.
(2)
کان النبی (ص) لاینام حتى یقبل عرض و جنه فاطمه (ع) او بان ثدییها.
عن جعفر بن محمد (ع) قال: کان رسول الله (ص) لاینام حتى یضع وجهه الکریم بین ثدیی فاطمه. (بحار الانوار/ جلد 43/ صفحه 78و 42)
الباقر و الصادق علیهماالسلام: "انه کان صلى الله علیه و اله، لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه (علیها السلام ) و یضع وجهه، بین ثدیی فاطمه و یدعو لها. و فی روایه "حتى یقبل عرض و جنه فاطمه او ببن ثدییها. (مناقب آل ابیطالب/ ابن شهر آشوب/ جلد 3/ صفحه 114)
کان النبی (صلى الله علیه وآله وسلم) لاینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه. (موسوعه احادیث اهل البیت/ شیخ هادی نجفی/ جلد 1 / صفحه 191)
=============================
(1) لسان العرب نوشته ابن منظور:
فرج؛ الفرج: الخلل بين الشيئين والجمع فروج ... سمی فرج المراه و الرجل فرجا لانه بین الرجلین.
(2)
کان النبی (ص) لاینام حتى یقبل عرض و جنه فاطمه (ع) او بان ثدییها.
عن جعفر بن محمد (ع) قال: کان رسول الله (ص) لاینام حتى یضع وجهه الکریم بین ثدیی فاطمه. (بحار الانوار/ جلد 43/ صفحه 78و 42)
الباقر و الصادق علیهماالسلام: "انه کان صلى الله علیه و اله، لاینام حتى یقبل عرض وجه فاطمه (علیها السلام ) و یضع وجهه، بین ثدیی فاطمه و یدعو لها. و فی روایه "حتى یقبل عرض و جنه فاطمه او ببن ثدییها. (مناقب آل ابیطالب/ ابن شهر آشوب/ جلد 3/ صفحه 114)
کان النبی (صلى الله علیه وآله وسلم) لاینام لیلته حتى یضع وجهه بین ثدیی فاطمه. (موسوعه احادیث اهل البیت/ شیخ هادی نجفی/ جلد 1 / صفحه 191)
۱۷ نظر:
لینک های فوق و سایت صالحات آلوده به ویروس جاسوسی از نوع تولکیت است که آنتی ویروس ها آن را بطور معمول تشخیص نمی دهند! کاربران مراقب باشند روی لینک های فوق کلیک نکنند
سلام آرش عزیز
ممنون از مطالب خوبی که میزاری اما موردی که من میخواستم متذکر بشم این بود مطالب سایت بسیار زیاد هست چه خوب میشد که این پست ها بصورت کتاب الکترونیکی در میاوردی و در اختیار بازدیدکننده ها میزاشتی.
تو باز دوباره حماقت خودت رو به رخ همه کشیدی. این توی مرام توهست که عضو جنسی بانوان برات توهین آمیز و کثیف محسوب میشه. این که انسانها همیسه تمایل به پنهان کردن اعضای جنسی داشتن برای این بوده که کارکردی که این اعضا دارند بیشتر از اینکه عقلانی باشه به عواطف و غرایز انسانها بر می گرده و خصوصیه، نه اینکه صحبت کردن از اونها یا از زیباییهای خلقت در مقام و مورد خودش گفتن توهین آمیز و زشت باشه.
به هر حال طینت کوچه بازاری و لمپن خودت رو خوب نشون دادی. دفعه دیگه هم که یک خانم دیدی یادت باشه بهش بگی که از نظر تو اون موجود کثیف و زشتیه چون فرج داره.
بسم الله الرحمن الرحیم
لعنت خدا بر شما آدمای منحرف اسلام دین عزیزما و محمد(ص)فرستاده ی خداست بی شک چرندیات آشغالهایی چون شما نمیتونه ذره ای از ارزش این دین مبین کم کنه خدا شما رو هدایت کنه بی شک اگه امکانشو داشتم زنده به گورتون میکردم اگه اسلام و محمد(ص) رو قبول ندارین سرجاتون خفه شین و توهین نکنین کاروانی که در حال گذر است با پارس های شبانه سگانی چون شما باز نمی ایستد. و دریا کی شود نجس به پوزه ی سگ؟؟؟؟
ناشناس خیلی خوب تونستی ثابت کنی که یه مسلمون واقعی هستی و آماده ای منتقدات رو زنده به گور بکنی.
کمتر دروغ بگو قزمیت. کی پیامبر چنین چیزی گفته؟
مه فشاند نور و سگ عو عو کند هر کسی برطینت خود می تند
تا حالا فکر می کردم فقط بی سواد هستی. الان اطمینان پیدا کردم قضیه چیز دیگری است.
" و رأت ام رسول الله (ص) فی منامها، أنه خرج من بين رجليها سراج أضاءت لها منه قصور الشام. مادرم در خواب دید که (هنگام زایش من)، نوری از لای رانش تابیدن گرفت و تا کاخهای شام را روشن نمود. (البدایه و النهایه / جلد 2 / صفحه 394 ، الکامل فی التاریخ / جلد 1 / صفحه 170 ، الانتصار العاملی / جلد 4 / صفحه 213 ، معجم الکبیر طبرانی / جلد 22 / صفحه 333)
و همین نوری که در خواب دیده در هنگام زایش او هم از آمنه خارج میگردد:
و رأت امی حين حملت بی أنه خرج منها نور أضاء لها قصور الشام... از مادرم هنگام باردای من نوری خارج شد که تا کاخ شام را روشن کرد "
کلمه "رأت" در هر دو حدیث آمده و شما تعمداً آن را از ترجمه دومی انداخته ای تا معلوم نباشد همه این قبیل حدیث فقط از یک خواب حرف می زنند.
" رأت امی حين حملت بی أنه خرج منها نور أضاء لها قصور الشام"
یعنی
مادرم وقتی به من حامله بود (در خواب) دید که نوری از او خارج شد که ...
شما معنا را تعمداً دستکاری کرده اید.
شیطان کسی نیست که دین ندارد و نماز نمی خواند. شیطان کسی که حق را تعمداً کج و معوج می کند تا وجه باطل ادعای خودش بیرون نیفتد.
لازم نیست محمد این سخن را خود از زبان مادرش شنیده باشد. کافی است مادرش برای شخصی تعریف کرده باشد و بعدها محمد از زبان آن فرد، خواب مادرش را شنیده باشد. کینه های شما نمی گذارد درست ببینید.
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از کینه ها
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
این از همان گونه نوری است که احمدینژاد بالای سرش میدید! یادتان هست که امت حزبالله چقدر سرگشته احمدی نژاد بودند (شعارشان این بود: بی احمدینژاد به بهشت نمیروم) و مزخرفاتش را، آنهم در قرن ۲۱ با اینهمه ماهواره، اینترنت، فیلم، صدا، روزنامه و سرعت و غیره باور میکردند. حال تصور کنید زمان محمد را، که هیچکدام وجود نداشته. طرف هر مزخرفی را میتوانسته در کله مردم احمق بکند. کی بوده از فرج آمنه فیلم بگیرد؟ (با پوزش: خودشان در بالا گفتهاند صحبت از کس و کون باید عادی باشد. بی علت نیست که این مسلمانان، اینها را در بازار بردگان به نمایش میگذاشتهاند. حتما از فردا در امالقری اسلام، هر کسی میتواند از فرج مادرش صحبت کند چون عادی است!)
واژن نگو لیزر بگو این فرج آمنه خانم؛ عبدالله چه حالی کرده!
شیطان کسی است که با ابزار تعصبات غیر عقلانی یک تمدن بزرگ را 1400 سال به لجن می کشد و به تبع آن خاورمیانه و جهان را...
شتر چرانی و ملخ خوردن و شاش شتر خوردن و دزدی کاروانها و اعمال پیرمرد روانی بچه باز، شده «« یک تمدن بزرگ ۱۴۰۰ ساله»».جُک میگویی اخوی؟یا تمدن را نمیدانی چیست.
جواد
بزرگ ترین کار این است که نوشته هایی که جنایت های صدر اسلام را نشان می دهد در کاغذ آ4 با فونت خوب و خوانا همراه با ذکر منابع کتاب ها برای تحقیق بیشتر آماده کنید و برای پرینت قرار بدهید تا در مساجد با احتیاط پخش شوند!
باید تریبون یک طرفه مساجد که به نفع آخوندهاست را دو طرفه و به ضرر آنها کرد.
باید پایگاه های مساجد را با مطالب افشاگرانه سخت تسخیر کرد!
آرش ایرانی عزیز.
واقعا دست مریزاد.
واقعا که زحمت کشیده و مشغول بیدار کردن هموطنان گول خورده ما میباشی.
بنده شخصا جنابعالی را یک آدم بسیار شجاع و توانا و با سواد و بسیار با هوش میدانم و با آنکه شما را ندیده ام شما را بسیار دوست دارم.
امیدوارم که هر روز بیش از روز قبل پیروز و کامروا باشید.
امیدوارم که روزی مردم ایران بتوانند پاسخ زحمتهای جنابعالی را داده و دست شما را بخاطر این قلم زدنها بوس کنند.
دورادور دست شما را میبوسم.
بیشتر انچه بدان استناد میکنید اروایات واحادیث است که کمترین ارزشی ندارد وهیچگونه پایه محکم وعقلانی نداشته ومنطبق با ایات قران نیستاگر مجموع ایاتی کهدر ارتباط با تولد عیسی را در کنار هم قرا دهیم چنین استنباط میشود که مریم در محله دوردستی به ابتنی مشغول بوده که فرشته ای به هیبت انسان بر او ظاهر میشود از انجا که خداوند میفرماید که داستان خلقت عیسی چون داستان خلقت ادم است میتوان تصور کرد که ان فرشته مشتی خاک را برداشته وافکندن ان بسوی مریم ان خاک در فرج مریم ورود نموده ودر رحم او مستقر گردیده بهمین دلیل از ضمیر مدکر در وحله اول استفاده شده چون ضمیر به فرج برمیگردد اما در مورد دوم چون قرار بوده روح در کالبد عیسی که در رحم مریم قرار داشته دمیده شود لدا دمیدن روح را به انچه در شکم مریم بوده با ضمیر مونث اورده پس دمیدن اول به فرج بوده ودمیدن دوم به انچه در وجود مریم بوده میباشد
ارسال یک نظر