ناباوران

اسلام آمیزه‌ای است از جنایت، تجاوز و خرافه؛ آنچه که سوداگران دینی آن را معجزه ای الهی می‌ خوانند، خرافاتی بیش نیست. در این دین زن وسیله ای است جنسی در اختیار مرد، مجوز تصاحب زنان کفار نیز در همین راستاست. تاریخ جانیان زیادی را به خود دیده، اما محمد تنها جنایتکاری است که پیروانش طبق سنت او همچنان جنایت و قتل می کنند. در این دین تنها مسلمانان انسان شمرده می‌شوند و دیگران جانور؛ پس با مشعل روشنگری، سایه سنگین، سیاه و تاریک مذهب را که همان اندیشه‌ی ضحاکین مار به دوش است را از میهنمان بر خواهیم چید.

جستجو کردن موضوعات خاص (لطفا کلمات مربوطه را وارد نمائید)

100 مورد از تناقضات و اشتباهات ساختاری قرآن

 بزرگترین تناقض ادیان در این است که اگر خدایشان پدید آورده تمام جهان است، پس آیا منطقی است که خدا به زمینی بسیار کوچک، تا این اندازه ا...

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

ملاک محمد ابن عبدالله برای کشتن پسران بنی‌ قریظه، رویش مو در دستگاه تناسلی‌ آنان بود.

     هنگامیکه انسان داستان جنایتهای محمد ابن عبدالله را در تاریخ می‌خواند متوجه این نکته می‌گردد که جنایات تروریستهای اسلامی در مقابل او هیچ است، بخوانید از جنایتی که بازگو کردن آن عرق شرم بر پیشانی هر انسان با وجدانی جاری می‌گردد.
     داستان قتل عام بنی قریظه توسط محمد ابن عبدالله بسیار دردناک است، متأسفانه کمتر مسلمانی از چگونگی این داستان آگاهی دارد، محمد دستور داد که تمام مردان بالغ این قیبله کشته شوند و تمام زنان، دختران و کودکان پسرشان را به کنیزی و بردگی گرفته شوند.
   اگر پسری اندک موئی بر چهره داشت او بلافاصه کشته می‌شد و اگر موئی بر چهره نداشت، شلوارش را پائین می‌کشیدند تا موی آلت تناسلی‌اش را نگاه کنند، اگر  موئی را مشاهده می‌کردند، بلافاصه او را گردن می‌زدند:
   عطیه قرظی یکی از بازماندگان نوجوانی است که از این فیلتر به دلیل نبود موی بر پشت آلت تناسلی‌اش جان بدر برد و مسلمان شد، می‌گوید "من را نزد رسول الله بردند و پشت آلتم را نگاه کردند، چون موئی ندیدند مرا نکشتند...": 
     كنت يوم حكم سعد بن معاذ فی بنی قريظه غلاما فنظروا إلى مؤتزری فلم يجدونی أنبت فها أنا ذا بين أظهركم... 
و یا با این لفظ:
    عطيه القرظی قال: عرضنا على رسول الله صلى الله عليه وآله زمن قريظه فمن كان منا محتلما أو نبتت عانته قتل فنظروا إلیَ فلم تكن نبتت عانتی فتركت... 
 (المعجم الكبير الطبراني: ج 17، 165 . مسند الحمیدی جلد 2/ صفحه 394؛ سنن کبری بیهقی /جلد 6 / صفحه 58. مستدرک حاکم نیشابوری/ جلد 3 / صفحه 35؛ مغازی الواقدی/ ج 1 ص 205 .  مسند أحمد/ج42 /ص 237؛ سنن النسائي: ج 11، صفحه 190؛ الكشف والبيان ثعلبي: ج 3، 343؛  جامع اصول ابن اثير/ ج 1/ص 6175 . معجم الاوسط طبراني/ج 6/ص 209 ).
در منابع شیعه:
    إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) عرضهم يومئذ على العانات، فمن وجده أنبت قتله و من لم يجده أنبت ألحقه بالذراری.
    جامع الاحادیث شیعه بروجردی/جلد 12/ صفحه 148 ؛ تذکره الفقهاء علامه حلی/جلد 9/ صفحه 154 ؛ تهذیب الاحکام شیخ طوسی/ جلد 2/ صفحه 173 ؛ وسائل الشیعه حر عاملی/جلد 15 صفحه 147 و جلد 1 صفحه 44 و جلد 11 صفحه 112 ؛ جامع المدارک خوانساری/ جلد 3 / صفحه 363؛ فقه الصادق محمد صادق روحانی/ جلد 20 / صفحه 100؛ قرب الاسناد الحمیری القمی / صفحه 133)
و در
(مجمع الزوائد / الهیثمی / جلد 6 / صفحه 141- اعیان الشیعه / محسن الامین / جلد 3 / صفحه 303) شرح
 
این پسر رو بکش، پشت آلتش مو داره!
شرح این جنایت در تاریخ طبری

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

واقعا این چه پیامبری بوده؟ پیامبر که نباید راهزنی و لشکرکشی کنه! پیامبر که قتل و غارت نمی‌کنه!

سید گفت...

در سال پنجم هجرت، متعاقب جنگ‌های بدر و احد، ابوسفیان به کمک قبایل تبعید شده بنی نضیر و بنی قینقاع[۵]، شهر مدینه را با هدف تخریب جامعه مسلمانان محاصره کرد. [۶] مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی برای مقابله با مهاجمان، خندقی در شمال و غرب مدینه کنده بودند. در طول دو هفته‌ای که مدینه تحت محاصره بود، لشکر احزاب با بنی قُریْظه که در جنوب مدینه ساکن بودند وارد مذاکره شدند و آنان برخلاف پیمانی که با محمد بسته بودند، جانب دشمنان او را گرفتند..[۷] محمد از این موضوع آشفته شده و برخی از رهبران مسلمانان را برای صحبت با آنها فرستاد که نتیجه آن برایش مضطرب کننده بود. محمد سعی کرد که از به نتیجه رسیدن مذاکرات بین بنی قُریْظه و احزاب جلوگیری کند. مذاکرات نهایتاً بی نتیجه ماند.[۷]

پس از بازگشت ابوسفیان (قریش و متحدانش) و، ختم جنگ احزاب، محمد بنی قُریْظه را به خیانت در پیمان‌شان متهم کرده و به همین دلیل آنها را محاصره نمود. بنی قُریْظه نهایتاً تسلیم شدند.

برخی از افراد قبیله اوس از محمد خواستند که با بنی قُریْظه با مدارا برخورد کند. در پی این تقاضا، محمد (با توجه به هم پیمانی بنی قُریْظه و اوس)، پیشنهاد کرد که سعد بن معاذ، از سران قبیله اوس، در مورد بنی قُریْظه قضاوت کند؛ پیشنهادی که مورد موافقت اوس و بنی قُریْظه قرار گرفت.

سعد بن معاذ حکم داد [۹]که همهٔ مردان بالغ قبیله کشته شوند، زنان و کودکان را به بردگی گرفته و اموالشان میان مسلمانان تقسیم شود.[۷]

[1]↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Watt, W. Montgomery. "Ḳurayẓa , Banū." Encyclopaedia of Islam, Second Edition

[6] Watt, W. Montgomery (۱۹۵۶). Muhammad at Medina. Oxford University Press, p. 36, 37, 39

[7] ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ Watt, W. Montgomery (New edition 1974),Muhammad: Prophet and Statesman, Oxford University Press, p. 170-172

[9] دایره المعارف مصاحب (غزوه‌ی بنی قُریْظه)

هیربد گفت...

سعد گفت: حکم من اینست که مردان را بکشند و اموال تقسیم شود و زن و فرزند را اسیر کنند.
پیمبر گفت: حکم تو درباره یهودیان همان است که خدا از فراز هفت آسمان می‌کند. (طبری جلد 3 ص 1088)
الله هم جنایت علیه بشریت را تایید می‌کرده!

رامین گفت...

نکته‌ای که به آن اشاره نکردید این بود که این‌ها تسلیم شده بودند و در حقیقت در دست محمد اسیر محسوب می‌شدند.

در این جنایت محمد حتی به پسران نوجوان رحم نکرد. زنان و دختران هم همه برده جنسی غارتگران اسلامی شدند.

ای بچه سید! ناجوانمردانه از این جنایت اجدادت علیه بشریت دفاع میکنی؟ تف به اون دینت.

ناشناس گفت...

به خدا قسم ، من با هیچ منطق و با هیچ اصول بشری و با هیچ صفتی از خداوند سازگار نمی بینم که چنین چیزی را تفسیر کنم.

ناشناس گفت...

1 يهودی های همسایه محمد در حساس ترین وقت پیمان دوستی را شکستند و با دشمن یکجا شدند و قرار بود زحمت خندق کندن را هدر دهند و از پشت به دشمن راه ورود به مدینه را بدهند
2 این نوجوانانی که بر آلتشان کمی مو بود یعنی بالغ بودند یعنی اگر زنان مسلمان را میگرفتند میدریدند و می گ..... این قانون آن دوره بود پس آنطرف هم بععله
3 محمد در دوجنگ گذشته با یهودیان با وجود پیروزی کسی از انها را نه کشت نه اسیر گرفت
4 از همه جالبتر اینکه یهودیان خودشان قضاوت محمد را نخواستند و به قضاوت یک صحابی راضی شدند محمد چون پیغمبر و رحیم بود هرگز چنین حکمی صادر نمیکرد پس یهود خودش قاضی را انتخاب کرد و این انتخابی اشتباه بود

ناشناس گفت...

انصاف رو خوب رعایت کردی خوب بلدی سروته رو بزنی

ناشناس گفت...

77000ایرانی را در یک روز قتل عام کردند هیچکدام از این وطن پرستها حتی جرات ندارند در موردش فکر کنند انوقت میایند از بنی قریظه میگویند !!!

ناشناس گفت...

در نقد بنوقریظه، ولید عرفات یه مقاله کیری و برکات یه مقاله تخمی نوشته که کشتار نباید اتفاق می افتاد! در مقابل کیستر یه مقاله سکسی نوشته که کشتار باید اتفاق می افتاد!

ناشناس گفت...

به لحاظ تاریخی پاسخ این پرسش داده شده است[1] اینکه حتی از لحاظ تاریخی نیز این سوال تا حدّی قابل جواب است چون اولا خود بنی قریظه با پیامبر پیمان بسته بودند که اگر عهد شکنی کردند جان و مالشان هدر است و با پشتیبانی از مشرکین در جنگ احزاب پیمان خود را شکستند. بنابراین بر فرض که قبول کنیم پیامبر دستور کشتن ۷۰۰ نفر آنان را داده باشد طبق عهد و پیمانی بوده است که خودشان پذیرفته بودند. ثانیا چنین حکمی مطابق با دستورات تورات خودشان بوده است. علاوه بر این طبق همان نقل های تاریخی حکم کشتن مردان بنی قریظه را پیامبر صادر نکرد بلکه سعد بن معاذ صادر کرد که اتفاقا خود بنی قریظه اعلام کردند که داوری او را قبول داریم. علاوه بر این یادمان نرود که بنی قریظه چه کار کرده بودند؟ آنان با پشتیبانی از مشرکین در جنگ احزاب عملا داشتند سفرۀ اسلام را در مدینه جمع می کردند. پس کسی فکر نکند آنان انسان های بی گناهی بوده اند.

و اما ما بیشتر از قرآن می خواهیم در این زمینه استفاده کنیم و ببینیم از آیات قرآن چه بدست می آید. جالب است. توجه کنید که متن قوی ای مثل قرآن را اصلا صحیح نیست با متون ضعیف تاریخ معنا کنیم. برای ما متن قرآن ملاک است. قرآن در آیات ۲۶ و ۲۷ سوره احزاب به داستان بنی قریظه به این صورت اشاره کرده است: وَ أَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقًا(۲۶) وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیَارَهُمْ وَ أَمْوَالهَُمْ وَ أَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا وَ کاَنَ اللَّهُ عَلی کُلّ شی ءٍ قَدِیرًا(۲۷)؛ و [خدا] کسانی را از اهل کتاب که گروه های دشمن را پشتیبانی کردند از قلعه های محکم و استوارشان پایین کشید و در دل هایشان ترس و بیم افکند، در حالی که گروهی را می کشتید و گروهی را اسیر می کردید، (۲۶) و سرزمینشان و دیار و اموالشان و سرزمینی که به آن قدم نگذاشته بودید به شما میراث داد و خدا بر هر کاری تواناست.

Translate

بايگانی وبلاگ