الله عرب را برتری داد
رسول الله (ص) فرمود:
همانا الله عرب را برگزید و از میان ایشان کنانه یا انگونه که گفت نضر بن کنانه را، سپس از میان ایشان بنی هاشم را برگزید، سپس مرا از میان بنی هاشم انتخاب نمود. (سنن کبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - طبقات کبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20) (1)
همچنین محمد میگوید که عرب را به سه دلیل دوست بدارید: به خاطر اینکه من عربم و قرآن به زبان عربی ست و زبان بهشتیان هم عربی است. (المستدرک/ حاکم نیشابوری/ جلد 4/ صفحه 87 - تفسیر آلوسی/ جلد 12 / صفحه 173 - درالمنثور/ سیوطی/ جلد 4/ صفحه 3 - تفسیر قرطبی/ جلد 1 / صفحه 23 - میزان الاعتدال / ذهبی / جلد 3/ صفحه 103) (2)
محمد: کسی که عرب را دوست بدارد مرا دوست داشته است.
همانا الله عزوجل 7 آسمان را آفرید و طبقه بالائی آن را برای مسکنش انتخاب نمود و هر کسی که خواست در آسمانهایش ساکن کرد و فرزندان آدم را از میان مخلوقاتش برگزید و از میان فرزندان آدم، عرب را انتخاب کرد و از میان عرب مضر ( یکی از قبائل اصلی عرب) را و از میان مضر قریش را برگرید و از میان قریش بنی هاشم را و از میان بنی هاشم مرا انتخاب نمود، من از میان بهترینها در بهترینها هستم؛ پس کسی که عرب را دوست بدارد مرا دوست داشته است و کسی که بغض عرب را داشته باشد بغض مرا دارد. (مجمع الزوائد / الهیثمی / جلد 8 / صفحه 215 - البدایه و النهایه / ابن کثیر / جلد 2 / صفحه 316 - المعجم الکبیر / طبرانی / جلد 12 / صفحه 348 ) (3) و حدیث مشابه در سنن کبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - طبقات کبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20 (4) و در بحار الانوار / جلد 93 / صفحه 373 (5)
رسول الله (ص) فرمود " همانا الله از میان فرزندان ابراهیم اسماعیل را برگزید و از میان فرزندان اسماعیل کنانه را و از میان فرزندان کنانه قریش را و از میان قریش فرزندان هاشم را و مرا از میان فرزندان هاشم انتخاب نمود. (صحیح مسلم / کتاب الفضائل / باب فضل نسب النبی - سنن الترمذی / جلد 5 / صفحه 243 - البدایه و النهایه / جلد 2 / صفحه 315 - فتح الباری فی الشرح صحیح البخاری / جلد 6 / صفحه 384 - الطبقات الکبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20 - سنن الکبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - الامالی / شیخ طوسی / صفحه 246 ) (6)
علی ابن ابیطالب گفت که همانا رسول الله (ص) فرمود: الله زمین را به دو بخش تقسیم نمود، پس مرا در بخش خوبش قرار داد؛ سپس آن نیمه را به 3 بخش تقسیم نمود و من در یک سوم خوبش بودم، سپس از میان مردم عرب را برگزید، سپس از میان عرب قریش را، سپس از میان قریش فرزندان هاشم را سپس از میان فرزندان هاشم فرزندان عبدالمطلب را انتخاب نمود سپس از میان بنی عبدالمطلب مرا برگزید. ( الدر المنثور / سیوطی / جلد 3 / صفحه 295 ) (7)
رسول الله (ص) فرمود: از زمانی که از کمر آدم خارج شدم هرگز کسی که من از او پدید آمدم سرکشی نکرد و همیشه جزء بزرگان بودم تا ابنکه از میان بهترین های عرب هاشم و زهره خارج شدم. ( درالمنثور / سیوطی / جلد 3 / صفحه 295) (8)
محمد از قول الله در حدیث قدسی: ای اعراب، اگر به پیامبرتان ایمان نیاورید، شما را به سایر مردم تبدیل میکنم.(تفسیر ابن کثیر/ جلد 1 / صفحه 398 - مسند احمد / جلد 4 / صفحه 102 (9) - بحار الانوار / جلد 64 / صفحه 168 (10) )
محمد: کلمهای عربی را به شما یاد میدهم که هم حاکم غیر عرب شوید و هم پادشاه در بهشت
هنگامی که زمان وفات ابوطالب نزدیک بود، قریش گفتند که به ما بپویندید تا نزد این مرد برویم و به او بگوئیم که برادرزادهاش را از گفتن این چیزها به ما نهی کند؛ همانا ما شرم داریم از اینکه پس از مرگش او (محمد) را بکشیم، عرب خواهند گفت آنها را نهی میکرد ولی پس از مرگش او را کشتند، پس از میان ابوسفیان و ابوجهل و نضر ابن حارس و امیه و ... کسی را برگزیدند که او را مطلب میگفتند؛ گفتند ابوطالب را صدا بزن، ابوطالب آمد، گفت: اینان بزرگان قوم تو هستند که میخواهند وارد شوند به آنان اجازه داد و وارد شدند؛ پس گفتند:
ای ابا طالب، تو برزگ و سرور ما هستی، همانا محمد ما را و بتهای ما را اذیت میکند، دوست داریم که مانع بی احترامی او شوی؛ ما هم به خدای او بی احترامی نمیکنیم، پس ابوطالب او (محمد) را خواست؛ پیامبر الله آمد، ابوطالب به او گفت که اینان قوم تو و پسرعموهای تو هستند. رسول الله فرمود:
چه میخواهید؟ گفتند:
میخواهیم که که به ما و خدای ما احترام بگذاری ما هم به خدای تو احترام میگذاریم، ابوطالب گفت: قوم تو انصاف دارند از ایشان بپذیر؛ رسول الله فرمود: آیا ندیدید که من به شما این چیز مهم را میخواهم بدهم؟ به شما کلمهای را یاد میدهم که هر عربی میداند و شما را حاکم غیر عرب خواهد کرد و رهبری خراج با شما خواهد بود؟ ابوجهل گفت: به جان پدرت بله و ما 10 برابرش هم خواهیم گفت؛ پس آن چیست؟ گفت:
بگوئید لا اله الا الله (غیر از الله خدائی نیست)، پس ناراحت شدند و چهره در هم نمودند، ابوطالب گفت: ای پسر برادرم، چیز دیگری بگو، قوم تو از این سخن خشمگین شدند؛ گفت: ای عمو، من با چیز دیگری غیر از این نخواهم آمد حتی اگر آنان خورشید را در میان دو دستانم قرار دهند و خواست که با آنان چیز بدی بگوید؛ گفتند اگر به خدایان ما دشنام دهی یا به تو دشنام میدهیم و یا به کسی که تو را بدین کار دستور داده. این است معنی قول الله تعال که فرمود: ولا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم. (تفسیر طبری / جلد 7 / صفحه 404) (11)
رسول الله به ابوطالب هنگام مرگ و اجتماعش نزد قریش گفت: لا اله الا الله که به زبان عربی است را بگوئید و شما فرمانروای غیر خواهی شد. (تفسیر القرطبی / جلد 15 / صفحه 76) (12)
و:
ای جماعت قریش، ای جماعت عرب، شما را به گواهی دادن به اینکه غیر از الله خدائی نست و من فرستاده او هستم دعوت میکنم؛و دستور میدهم به رها کردن شریک برای الله و رها نمودن بتها، (این درخواست) که عربی است را بپذیرید که غیر عرب را فرمانروائی خواهید کرد و در بهشت شما پادشاه خواهی شد. (تفسیر القمی/ علی ابن ابراهیم قمی / جلد 1 / صفحه 379 (13) و با ندکی اختلاف در تفسیر الصافی / فیض کاشانی / جلد 2 / صفحه 298 (14))
از دید قرآن این قوم قوم برگزیده هستند:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.
و در شاعر عرب در سخنی نژاد پرستانه میگویند:
و انما الناس بالملوک وما
تـفلح عرب ملوكـها عـجم
لا ادب عـندهم ولا حسب
ولا عهود لهم ولا ذمم
بکل ارض وظئتها امم
ترعی بعبد کأنها غنم
==============================================
(1) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم "ان الله اختار العرب فاختار منهم كنانه او قال النضر بن كنانه شک حماد (ثم اختار منهم قريشا 2) ثم اختار منهم بني هاشم ثم اختارني من بني هاشم .
(2) قال رسول الله صلى الله عليه و آله، أحبوا العرب لثلاث لأنی عربی و القرآن عربی و كلام أهل الجنه عربی
(3) ان الله عزوجل، خلق السماوات سبعا، فاختار العليا منها، فسكنها و أسكن سماواته من شاء من خلقه و خلق الخلق فاختار من الخلق بنی آدم و اختار من بنی آدم العرب و اختار من العرب مضر و اختار من مضر قريشا و اختار من قريش بنی هاشم و اختارنی من بنی هاشم فانا من خيار الى خيار فمن احب العرب فبحبی احبهم و من أبغض العرب فببغضی أبغضهم.
(4) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم، ان الله اختار العرب فاختار منهم كنانه او قال النضر بن كنانه شک حماد ثم اختار منهم قريشا ثم اختار منهم بنی هاشم ثم اختارنی من بنی هاشم
(5) الله عزوجل لما اختار خلقه اختار ولد آدم، ثم اختار من ولد آدم العرب، ثم اختار من العرب مضر، ثم اختار من مضر قريشا، ثم اختار من قريش هاشما، ثم اختار من هاشم انا و أهل بيتی كذلک، فمن احب العرب فبحبی أحبهم و من ابغض العرب فببغضی أبغضهم.
(6) ان رسول الله صلى الله عليه و سلم قال: " ان الله اصطفى من ولد ابراهيم اسماعيل و اصطفى من بنی إسماعيل بنی كنانه و اصطفى من بنی كنانه قريشا و اصطفى من قريش بنی هاشم و اصطفانی من بنی هاشم.
7) عن محمد بن علی بن حسين بن علی بن ابی طالب ان رسول الله صلى الله عليه و سلم قال قسم الله الأرض نصفين فجعلنی فی خيرهما، ثم قسم النصف على ثلاثه فكنت فی خير ثلث منها ثم اختار العرب من الناس ثم اختار قريشا من العرب ثم اختار بنی هاشم من قريش ثم اختار بنی عبد المطلب من بنی هاشم ثم اختارنی من بنی عبد المطلب.
رسول الله (ص) فرمود:
همانا الله عرب را برگزید و از میان ایشان کنانه یا انگونه که گفت نضر بن کنانه را، سپس از میان ایشان بنی هاشم را برگزید، سپس مرا از میان بنی هاشم انتخاب نمود. (سنن کبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - طبقات کبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20) (1)
همچنین محمد میگوید که عرب را به سه دلیل دوست بدارید: به خاطر اینکه من عربم و قرآن به زبان عربی ست و زبان بهشتیان هم عربی است. (المستدرک/ حاکم نیشابوری/ جلد 4/ صفحه 87 - تفسیر آلوسی/ جلد 12 / صفحه 173 - درالمنثور/ سیوطی/ جلد 4/ صفحه 3 - تفسیر قرطبی/ جلد 1 / صفحه 23 - میزان الاعتدال / ذهبی / جلد 3/ صفحه 103) (2)
محمد: کسی که عرب را دوست بدارد مرا دوست داشته است.
همانا الله عزوجل 7 آسمان را آفرید و طبقه بالائی آن را برای مسکنش انتخاب نمود و هر کسی که خواست در آسمانهایش ساکن کرد و فرزندان آدم را از میان مخلوقاتش برگزید و از میان فرزندان آدم، عرب را انتخاب کرد و از میان عرب مضر ( یکی از قبائل اصلی عرب) را و از میان مضر قریش را برگرید و از میان قریش بنی هاشم را و از میان بنی هاشم مرا انتخاب نمود، من از میان بهترینها در بهترینها هستم؛ پس کسی که عرب را دوست بدارد مرا دوست داشته است و کسی که بغض عرب را داشته باشد بغض مرا دارد. (مجمع الزوائد / الهیثمی / جلد 8 / صفحه 215 - البدایه و النهایه / ابن کثیر / جلد 2 / صفحه 316 - المعجم الکبیر / طبرانی / جلد 12 / صفحه 348 ) (3) و حدیث مشابه در سنن کبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - طبقات کبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20 (4) و در بحار الانوار / جلد 93 / صفحه 373 (5)
رسول الله (ص) فرمود " همانا الله از میان فرزندان ابراهیم اسماعیل را برگزید و از میان فرزندان اسماعیل کنانه را و از میان فرزندان کنانه قریش را و از میان قریش فرزندان هاشم را و مرا از میان فرزندان هاشم انتخاب نمود. (صحیح مسلم / کتاب الفضائل / باب فضل نسب النبی - سنن الترمذی / جلد 5 / صفحه 243 - البدایه و النهایه / جلد 2 / صفحه 315 - فتح الباری فی الشرح صحیح البخاری / جلد 6 / صفحه 384 - الطبقات الکبری / ابن سعد / جلد 1 / صفحه 20 - سنن الکبری / بیهقی / جلد 7 / صفحه 134 - الامالی / شیخ طوسی / صفحه 246 ) (6)
علی ابن ابیطالب گفت که همانا رسول الله (ص) فرمود: الله زمین را به دو بخش تقسیم نمود، پس مرا در بخش خوبش قرار داد؛ سپس آن نیمه را به 3 بخش تقسیم نمود و من در یک سوم خوبش بودم، سپس از میان مردم عرب را برگزید، سپس از میان عرب قریش را، سپس از میان قریش فرزندان هاشم را سپس از میان فرزندان هاشم فرزندان عبدالمطلب را انتخاب نمود سپس از میان بنی عبدالمطلب مرا برگزید. ( الدر المنثور / سیوطی / جلد 3 / صفحه 295 ) (7)
رسول الله (ص) فرمود: از زمانی که از کمر آدم خارج شدم هرگز کسی که من از او پدید آمدم سرکشی نکرد و همیشه جزء بزرگان بودم تا ابنکه از میان بهترین های عرب هاشم و زهره خارج شدم. ( درالمنثور / سیوطی / جلد 3 / صفحه 295) (8)
محمد از قول الله در حدیث قدسی: ای اعراب، اگر به پیامبرتان ایمان نیاورید، شما را به سایر مردم تبدیل میکنم.(تفسیر ابن کثیر/ جلد 1 / صفحه 398 - مسند احمد / جلد 4 / صفحه 102 (9) - بحار الانوار / جلد 64 / صفحه 168 (10) )
محمد: کلمهای عربی را به شما یاد میدهم که هم حاکم غیر عرب شوید و هم پادشاه در بهشت
هنگامی که زمان وفات ابوطالب نزدیک بود، قریش گفتند که به ما بپویندید تا نزد این مرد برویم و به او بگوئیم که برادرزادهاش را از گفتن این چیزها به ما نهی کند؛ همانا ما شرم داریم از اینکه پس از مرگش او (محمد) را بکشیم، عرب خواهند گفت آنها را نهی میکرد ولی پس از مرگش او را کشتند، پس از میان ابوسفیان و ابوجهل و نضر ابن حارس و امیه و ... کسی را برگزیدند که او را مطلب میگفتند؛ گفتند ابوطالب را صدا بزن، ابوطالب آمد، گفت: اینان بزرگان قوم تو هستند که میخواهند وارد شوند به آنان اجازه داد و وارد شدند؛ پس گفتند:
ای ابا طالب، تو برزگ و سرور ما هستی، همانا محمد ما را و بتهای ما را اذیت میکند، دوست داریم که مانع بی احترامی او شوی؛ ما هم به خدای او بی احترامی نمیکنیم، پس ابوطالب او (محمد) را خواست؛ پیامبر الله آمد، ابوطالب به او گفت که اینان قوم تو و پسرعموهای تو هستند. رسول الله فرمود:
چه میخواهید؟ گفتند:
میخواهیم که که به ما و خدای ما احترام بگذاری ما هم به خدای تو احترام میگذاریم، ابوطالب گفت: قوم تو انصاف دارند از ایشان بپذیر؛ رسول الله فرمود: آیا ندیدید که من به شما این چیز مهم را میخواهم بدهم؟ به شما کلمهای را یاد میدهم که هر عربی میداند و شما را حاکم غیر عرب خواهد کرد و رهبری خراج با شما خواهد بود؟ ابوجهل گفت: به جان پدرت بله و ما 10 برابرش هم خواهیم گفت؛ پس آن چیست؟ گفت:
بگوئید لا اله الا الله (غیر از الله خدائی نیست)، پس ناراحت شدند و چهره در هم نمودند، ابوطالب گفت: ای پسر برادرم، چیز دیگری بگو، قوم تو از این سخن خشمگین شدند؛ گفت: ای عمو، من با چیز دیگری غیر از این نخواهم آمد حتی اگر آنان خورشید را در میان دو دستانم قرار دهند و خواست که با آنان چیز بدی بگوید؛ گفتند اگر به خدایان ما دشنام دهی یا به تو دشنام میدهیم و یا به کسی که تو را بدین کار دستور داده. این است معنی قول الله تعال که فرمود: ولا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم. (تفسیر طبری / جلد 7 / صفحه 404) (11)
رسول الله به ابوطالب هنگام مرگ و اجتماعش نزد قریش گفت: لا اله الا الله که به زبان عربی است را بگوئید و شما فرمانروای غیر خواهی شد. (تفسیر القرطبی / جلد 15 / صفحه 76) (12)
و:
ای جماعت قریش، ای جماعت عرب، شما را به گواهی دادن به اینکه غیر از الله خدائی نست و من فرستاده او هستم دعوت میکنم؛و دستور میدهم به رها کردن شریک برای الله و رها نمودن بتها، (این درخواست) که عربی است را بپذیرید که غیر عرب را فرمانروائی خواهید کرد و در بهشت شما پادشاه خواهی شد. (تفسیر القمی/ علی ابن ابراهیم قمی / جلد 1 / صفحه 379 (13) و با ندکی اختلاف در تفسیر الصافی / فیض کاشانی / جلد 2 / صفحه 298 (14))
از دید قرآن این قوم قوم برگزیده هستند:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران/33) به يقين الله، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (آل عمران/34) فرزندانى كه بعضى از آنان از بعضى ديگرند و الله شنواى داناست.
شدت برتر بودن این قوم یعنی سامیان تا جائی است که الله تمامی پیامبران را از میان همین انسانهای برتر برگزید.
و این خود فروختگی سلمان فارسی را ببینید که گفت "الله زنان عرب را تنها برای عرب آفرید و این هدیهای است از سوی الله برایتان": انا لانؤمكم و لا ننكح نسائكم، إن الله عزوجل هدانا بكم. (معجم الکبیر/ طبرانی / جلد 6 / صفحه 218 - مجمع الزوائد / هیثمی / جلد 2 / صفحه 156 و ...)و در شاعر عرب در سخنی نژاد پرستانه میگویند:
و انما الناس بالملوک وما
تـفلح عرب ملوكـها عـجم
لا ادب عـندهم ولا حسب
ولا عهود لهم ولا ذمم
بکل ارض وظئتها امم
ترعی بعبد کأنها غنم
==============================================
(1) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم "ان الله اختار العرب فاختار منهم كنانه او قال النضر بن كنانه شک حماد (ثم اختار منهم قريشا 2) ثم اختار منهم بني هاشم ثم اختارني من بني هاشم .
(2) قال رسول الله صلى الله عليه و آله، أحبوا العرب لثلاث لأنی عربی و القرآن عربی و كلام أهل الجنه عربی
(3) ان الله عزوجل، خلق السماوات سبعا، فاختار العليا منها، فسكنها و أسكن سماواته من شاء من خلقه و خلق الخلق فاختار من الخلق بنی آدم و اختار من بنی آدم العرب و اختار من العرب مضر و اختار من مضر قريشا و اختار من قريش بنی هاشم و اختارنی من بنی هاشم فانا من خيار الى خيار فمن احب العرب فبحبی احبهم و من أبغض العرب فببغضی أبغضهم.
(4) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم، ان الله اختار العرب فاختار منهم كنانه او قال النضر بن كنانه شک حماد ثم اختار منهم قريشا ثم اختار منهم بنی هاشم ثم اختارنی من بنی هاشم
(5) الله عزوجل لما اختار خلقه اختار ولد آدم، ثم اختار من ولد آدم العرب، ثم اختار من العرب مضر، ثم اختار من مضر قريشا، ثم اختار من قريش هاشما، ثم اختار من هاشم انا و أهل بيتی كذلک، فمن احب العرب فبحبی أحبهم و من ابغض العرب فببغضی أبغضهم.
(6) ان رسول الله صلى الله عليه و سلم قال: " ان الله اصطفى من ولد ابراهيم اسماعيل و اصطفى من بنی إسماعيل بنی كنانه و اصطفى من بنی كنانه قريشا و اصطفى من قريش بنی هاشم و اصطفانی من بنی هاشم.
7) عن محمد بن علی بن حسين بن علی بن ابی طالب ان رسول الله صلى الله عليه و سلم قال قسم الله الأرض نصفين فجعلنی فی خيرهما، ثم قسم النصف على ثلاثه فكنت فی خير ثلث منها ثم اختار العرب من الناس ثم اختار قريشا من العرب ثم اختار بنی هاشم من قريش ثم اختار بنی عبد المطلب من بنی هاشم ثم اختارنی من بنی عبد المطلب.
(8 قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما ولدتني بغى قط مذ خرجت من صلب آدم ولم يزل تتنازعني الأمم كابرا عن كابر حتى خرجت من افضل حيين من العرب هاشم وزهره
(9) والله يا معشر العرب، لئن لم تقوموا بما جاء به نبيكم صلى الله عليه وسلم لغيركم من الناس أحرى أن لا يقوم به.
(10) روى أبو بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال: إن تتولوا يا معشر العرب، يستبدل قوما غيركم .
(11) لما حضر ابا طالب الموت قالت قريش انطلقوا بنا فلندخل على هذا الرجل فلنأمره ان ينهى عنا ابن اخيه فإنا نستحی ان نقتله بعد موته فتقول العرب " كان يمنعه، فلما مات قتلوه"؛ فانطلق ابو سفيان و ابو جهل و النضر بن الحارث و اميه و ابی ابنا خلف و عقبه بن ابی معيط و عمرو بن العاص ،و الأسود بن البختری و بعثوا رجلا منهم يقال له المطلب ، قالوا استأذن على ابی طالب فأتى ابا طالب فقال هؤلاء مشيخه قومک يريدون الدخول عليک، فأذن لهم فدخلوا عليه فقالوا يا أبا طالب أنت كبيرنا و سيدنا و إن محمدا قد اذانا و اذى الهتنا فنحب أن تدعوه فتنهاه عن ذكر الهتنا و لندعه و إلهه فدعاه فجاء نبی الله صلى الله عليه و سلم فقال له ابوطالب هؤلاء قومک و بنو عمک قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ما تريدون؟ قالوا نريد ان تدعنا و آلهتنا و ندعک و إلهک قال له ابوطالب قد أنصفک قومک فاقبل منهم؛ فقال النبی صلى الله عليه و سلم " أرأيتم ان اعطيتكم هذا هل انتم معطی كلمه ان تكلمتم بها ملكتم العرب و دانت لكم بها العجم و ادت لكم الخراج؟ قال ابوجهل نعم و اببک لنعطينكها و عشر امثالها فما هی؟ قال: قولوا " لا إله إلا الله" فأبوا و اشمأزوا قال ابوطالب يا ابن أخی قل غيرها، فإن قومک قد فزعوا منها قال يا عم ما أنا بالذی اقول غيرها حتى يأتونی بالشمس فيضعوها فی يدی و لو أتونی بالشمس فوضعوها فی يدی ما قلت غيرها؛ إراده ان يؤيسهم فغضبوا و قالوا: لتكفن عن شتمک آلهتنا او لنشتمنک ولنشتمن من يامرک . فذلک قوله ولا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم.
(12) و لما قال النبی صلى الله عليه و سلم لابی طالب عند موته و اجتماع قريش قولوا لا إله إلا الله، تملكوا بها العرب و تدين لكم بها العجم .
(13) یا معشر قريش يا معشر العرب، ادعوكم إلى شهاده ان لا إله إلا الله و انی رسول الله و آمركم بخلع الانداد و الاصنام فاجيبونی تملكوا بها العرب و تدين لكم العجم و تكونوا ملوكا فی الجن.
(14) قال رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم لقريش ان الله بعثنی ان اقتل جميع ملوک الدنيا و أجر الملک إليكم فاجيبونی الى ما أدعوكم إليه تملكوا بها العرب و تدين لكم بها العجم و تكونوا ملوكا فی الجنه.
(9) والله يا معشر العرب، لئن لم تقوموا بما جاء به نبيكم صلى الله عليه وسلم لغيركم من الناس أحرى أن لا يقوم به.
(10) روى أبو بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال: إن تتولوا يا معشر العرب، يستبدل قوما غيركم .
(11) لما حضر ابا طالب الموت قالت قريش انطلقوا بنا فلندخل على هذا الرجل فلنأمره ان ينهى عنا ابن اخيه فإنا نستحی ان نقتله بعد موته فتقول العرب " كان يمنعه، فلما مات قتلوه"؛ فانطلق ابو سفيان و ابو جهل و النضر بن الحارث و اميه و ابی ابنا خلف و عقبه بن ابی معيط و عمرو بن العاص ،و الأسود بن البختری و بعثوا رجلا منهم يقال له المطلب ، قالوا استأذن على ابی طالب فأتى ابا طالب فقال هؤلاء مشيخه قومک يريدون الدخول عليک، فأذن لهم فدخلوا عليه فقالوا يا أبا طالب أنت كبيرنا و سيدنا و إن محمدا قد اذانا و اذى الهتنا فنحب أن تدعوه فتنهاه عن ذكر الهتنا و لندعه و إلهه فدعاه فجاء نبی الله صلى الله عليه و سلم فقال له ابوطالب هؤلاء قومک و بنو عمک قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ما تريدون؟ قالوا نريد ان تدعنا و آلهتنا و ندعک و إلهک قال له ابوطالب قد أنصفک قومک فاقبل منهم؛ فقال النبی صلى الله عليه و سلم " أرأيتم ان اعطيتكم هذا هل انتم معطی كلمه ان تكلمتم بها ملكتم العرب و دانت لكم بها العجم و ادت لكم الخراج؟ قال ابوجهل نعم و اببک لنعطينكها و عشر امثالها فما هی؟ قال: قولوا " لا إله إلا الله" فأبوا و اشمأزوا قال ابوطالب يا ابن أخی قل غيرها، فإن قومک قد فزعوا منها قال يا عم ما أنا بالذی اقول غيرها حتى يأتونی بالشمس فيضعوها فی يدی و لو أتونی بالشمس فوضعوها فی يدی ما قلت غيرها؛ إراده ان يؤيسهم فغضبوا و قالوا: لتكفن عن شتمک آلهتنا او لنشتمنک ولنشتمن من يامرک . فذلک قوله ولا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم.
(12) و لما قال النبی صلى الله عليه و سلم لابی طالب عند موته و اجتماع قريش قولوا لا إله إلا الله، تملكوا بها العرب و تدين لكم بها العجم .
(13) یا معشر قريش يا معشر العرب، ادعوكم إلى شهاده ان لا إله إلا الله و انی رسول الله و آمركم بخلع الانداد و الاصنام فاجيبونی تملكوا بها العرب و تدين لكم العجم و تكونوا ملوكا فی الجن.
(14) قال رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم لقريش ان الله بعثنی ان اقتل جميع ملوک الدنيا و أجر الملک إليكم فاجيبونی الى ما أدعوكم إليه تملكوا بها العرب و تدين لكم بها العجم و تكونوا ملوكا فی الجنه.
۵ نظر:
چنین احادیثی مضحک است و دروغ.محمد،پیامبر دینی بوده که میگفته
1-برترین شما،باتقوا ترین شماست(قرآن)
و
2-هیچکس،عهدی از پیش با الله ندارد(قرآن)
ذکر واژه عرب،در قرآن،بیشتر منفیست تا مثبت.
مثلاً میگوید:
1- همانا این قرآن عربی مبین است.
طعنه به اینکه؛چرا اعراب آنرا درک نمیکنند!؟ یعنی احمق ترین قوم خدا هستند!! درحالیکه دیگر نباید بهانه ای داشته باشند.
2- آنجا که میگوید بسیاری از اعراب بادیه نشین،منافق و منفعت طلب و دنیا پرستند.
تنها تعریف شایسته از همراهان پیامبر،که طبیعتاً عرب بوده اند،همان آیه ایست که میگوید:
اطرافیان تو بهترین امت جهان هستند.با مومنان بسیار مهربان و با کفار،بسیار شدیدند.
که در همین آیه هم ایمان آنها را دلیل برتریشان میداند و بهانه دست عیبجویان نمیدهد تا بگوید:عرب بودن شما دلیل خوب بودنتان است! آنها قاتل شماره یک اعراب اصیل بودند که همگی ضد محمد بوده اند.
بیائیم یکم معقولانه تر فکر و نقد کنیم.اگر پدر و صاحب یک خانه، آدم بخشنده ای باشد و شام و نهار به مردم کوچه ،مجانی بدهد و کمکهای مالی کند، خسیس بودن همسایه قبلی دامادش،تاثیری در وجهه او ندارد.آیه قرآن،میگوید؛برتری به تقواست.حالا اینکه مشتی دیوانه حدیث جعل کرده باشند که برتری به عرب بودنست،تنها باعث تبسم اهل فکر میشود.
سال ۲۵۷۴ سال ( الله آدمکش) زدایی از ایران بزرگ.
Mrs Zeynab , You just proved that quran is full of contradictions.
Quran is the most confused book ever written in the human history.
The proof: There are thusands of sects in islam who do not believe in other sects (or kill them). All of them are based on the same quran !!! If that is not confused then what is confusion??
آرش ایرانی عزیز.
واقعا دست مریزاد.
واقعا که زحمت کشیده و مشغول بیدار کردن هموطنان گول خورده ما میباشی.
بنده شخصا جنابعالی را یک آدم بسیار شجاع و توانا و با سواد و بسیار با هوش میدانم و با آنکه شما را ندیده ام شما را بسیار دوست دارم.
امیدوارم که هر روز بیش از روز قبل پیروز و کامروا باشید.
امیدوارم که روزی مردم ایران بتوانند پاسخ زحمتهای جنابعالی را داده و دست شما را بخاطر این قلم زدنها بوس کنند.
دورادور دست شما را میبوسم.
باید از کسی تشکر کرد که انسان را از تاریکیها به روشناییها وارد کند واز کسی که با حقیقت میانه خوبی داشته باشد وبر اطلاعات انسان بیافزاید تا کورکورانه وجاهلانه یکبار فرصت زندگی را بذتی همیشه هدر ندهد وفرصت زندگی سعادتمندانه ابدی را به چند روز دنیا نفروشد وهمه چیز را واقع بینانه ارزیابی کند نه صرفا با توسل به احادیث بی مبنا وبی ارزش وتخیلات رویا مابانه خود به واقعیات حمله کرده وتراوشات ذهنی خود را بنام حقیقت وروشنگری به خورد مردم دهد ونه تنها کمکی به هدایت وراهنمایی انان جهت رسیدن به حقیقت نمیکند بلکه بر ابهامات وگمراهیها می افزاید وخود را شریک گمراهی جمعی کثیر مینماید وهرگز به عواقب اعمال وگفتار خود نمی اندیشد وهرگز به نکات کلیدی ومهمی فکر نمی کند که یک فرد بیسواد در سرزمینی بغایت واپسگراکه در جهل وخرافه غوطه ور بودند چگونه انسانی بر امد ومطالبی را بر مردم عرضه کرد که پس از 1400 سال هنوز این سخنان خریدار دارد ومرتب بر تعاد باورمندان به ان افزوده میگردد این شخص خود دعوی خدایی وسلطنت نکرد وهمه را به خدای یگانه فرا خواند وهر خدایی غیر از او را مردود شمرد ودر طی 23 سال رسالت خود علیرغم داشتن دشمنانی خونریز وسفاک رسالتش را کامل به پایان برد وکسی نتوانست او را از کارش باز دارد نکته جالب این است که این کتاب که1400 سال از عمرش میگذرد انقدر مهم وپر مایه است که افرادی چون جناب ارش گرامی بخش بزرگی از عمر خود را صرف نموده تا بتواند بزعم خود باطل ودروغ بودن ان را ثابت کند وبا تلاش وکوشش بسیار هنوز نتوانسته در اینکار موفق گردد واین را بدانید که صدها بلکه هزاران نفر چون ایشان در طول سالیان تلاش کرده اند که راه او را بپیمایند همین مورد کافی است که بدانیم که این کتاب واین مکتب دارای حقیقت وارزش بسیاری است که این همه مخالف را به خود مشغول کرده والا اگر کتابی بی ارزش وبی مایه بود این همه افراد در طول این چند قرن عمر ووقت خود را صرف ان نمیکردند
ارسال یک نظر