tag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post8279330125924763944..comments2024-03-17T20:31:16.965-07:00Comments on ناباوران: اشاره به نام دریای فارس در بیشتر تفسیرهای قدیمی قرآن.Unknownnoreply@blogger.comBlogger6125tag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-66483973050684145242018-12-05T00:56:21.465-08:002018-12-05T00:56:21.465-08:00در مورد توانمندیهای پیامبران در همه عصرها بسیار غل...در مورد توانمندیهای پیامبران در همه عصرها بسیار غلو شده وانان را از جایگاه واقعی خود بسیار بالاتر برده اند گرچه وظیفه پیامبران تنها ابلاغ پیام خداوند به مردم است اما متاسفانه بسیاری از دینداران خدا را فراموش کرده ومقام پیامبران را تا مقام خدایی بالا برده اند واز انان توقعات بی جا وغیر ممکن دارند همین پیامبر اسلام اگر به بسیاری از ایات قران نظر کنید متوجه میشوید که ایشان تفاوت چندانی با سایر انسانها ندارد وتنها فرق او با سایرین این است که به او وحی میشود واین اتفاق با خواست خداوند میتوانست برای هر کس دیگری نیزاتفاق بیفتد از مهمترین ایاتی که به این موضوع میپردازد یکی این است که تو قبل از نزول قران نه میدانستی کتاب چیست ونه ایمان وتو گمراه بودی تو را هدایت کردیم تو بیچیز ونیازمند بودی تو را بی نیاز کردیم تو گمنام بودی تو را بلند اوازه کردیم وسپس به مواردی میپردازد که ان موارد کلا خارج از حیطه اختیارات اوست از جمله صدای تو هرگز به مردگان نمیرسد تو از غیب خبر نداری ودوست داشتن تو باعث نجات ویا هدایت کسی نمیشود بدون اجازه خداوند قادر به اوردن معجزه نیستی وسپس تهدیدات اشکار او مبنی بر اینکه چنانچه دست از پا خطا کنی ویا تغییری در انچه بتو نازل شده ایجاد کنی رحمت خود را از تو بر میداریم وتو را بشدید ترین وجه مجازات میکنیم همانطور که میبینید محمد از لحاظ توانمندی واختیارات ودانش بشری در حد سایر انسانهاست وتوقع اضافی از او بی فایده واشتباه است همینطور سایر رسل وقتی عصای موسی تبدیل به مار شد او بسیار ترسید وپا به فرار گذاشت با این اوصاف بسیار دور از حقیقت است که انبیا را انقدر عالم بدانیم که بر همه علوم هستی اگاه باشند وهمه چیز را بدانند اگر انسان به اطراف خود بنگرد حداقل به عظمت وگستردگی جهان پی خواهد برد اما این همه ماجرا نیست انچه که وجود دارد وما بر ان اگاهیم در برابر انچه که وجود دارد وما از ان بیخبریم بسیار ناچیز است در این جهان هستی جنها(موجودات نادیده وناپیدا) از تعداد انسانها بسیار بیشتر است وحتی در اطراف ما بسیاری از امواج ونورها وصداها وجود دارد که ما قادر بدیدن انها نیستیم اما وجود دارد به همین ترتیب در کار این دنیا افراد دیگری به امر پروردگار دخیلند که عملکرد انها از چشم ما واز دایره فهم ما انسانها خارج است که یکی از انها همان کسی است که موسی برای سر در اوردن از کار او بسوی او شتافت وکلا پیام ان داستان برای اینست که ما انسانها بفهمیم وبدانیم که همه ماجرای این جهان هستی ان چیزی نیست که ما میبینیم ومیفهمیم بلکه موضوعات بسیار بیشتری در این جهان وجود دارد که ما نمیبینیم ونمیفهمیم ولزومی هم ندارد که ببینیم اما لازم است که بدانیم چنین موضوعاتی هم وجود داردAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-55155481414422675732010-12-30T17:33:51.503-08:002010-12-30T17:33:51.503-08:00درود بر منتقد گرامی!
-"واو عطفى كه بر سر آن ...درود بر منتقد گرامی!<br /><br />-"واو عطفى كه بر سر آن آمده ، نمى گذارد آيه چنين دلالتى داشته باشد، "<br /><br />-" مؤ يد گفتار ما اين است كه كلمه ((الله )) دو بار تكرار شده ، و اگر جمله مورد بحث ، كلامى جديد نبود حاجت به تكرار كلمه ((الله )) [ن]بود، بلكه سياق و سبك كلام اقتضا مى كرد بفرمايد: ((و اتقوا الله يعلمكم - از خدا بترسيد تا تعليمتان دهد)) "<br /><br />*دو دلیل بالا -تا جایی كه سواد عربی من قد می دهد- ربطی به نظر شخصی ندارند بلكه قواعد دستوری هستند.<br />در مورد اینكه می مفرمایید داستان مریم از تناقضات قرآن است لطفا بیشتر توضیح دهید.سیدnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-4872555869248900882010-12-29T21:29:22.490-08:002010-12-29T21:29:22.490-08:00درود بر سید گرامی!
اشارهی شما به داستان مریم باز...درود بر سید گرامی!<br /> اشارهی شما به داستان مریم باز از تناقضات قرآن است، زیرا خدایی قرآن - الله- برای انتخاب پیامبران هم میزان دوگانهای را در نظر میگیرد، البته فراموش نگردد که زن در مرحلهی پستتری نسبت به مردان قرار دارد و در هیچ شرایطی پبامبر نخواهد شد.<br />در مورد اینکه تقوا پیشه کنید تا علم شما افزوده گردد، نیز خود قران واضح داره این را میگوید، اگر کسی بخواهد تفسیر دیگری از این آیه داشته باشد باید سخنان خود را منطبق با برداشت محمد آن هم بر طبق احادیت صحیح بیان نماید، نه اینکه نظر خویش را نظر الله بداند.<br />پیروز باشید!arsh iranihttps://www.blogger.com/profile/14489569558305727913noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-6535359214058265932010-12-29T16:12:52.213-08:002010-12-29T16:12:52.213-08:00سلام منتقد گرامی!
-فرمودید:
"آیا تقوای پیغمب...سلام منتقد گرامی!<br /><br />-فرمودید:<br />"آیا تقوای پیغمبری اوالعزم از یک غیر پبغمبر بیشتر [ن]بود؟"<br />طبق خود قرآن محتمل است كه یك غیر پیغمبر از پیغمبر عصر خودش با تقوا تر باشد و به مراحل بالاتر روحانی برسد. مثالش هم حضرت مریم و حضرت ذكریاست. ذكریا(ع) وقتی به عبادتگاه مریم (س) می رفت در آنجا میوه های بهشتی می دید و مریم (س) مجبور بود برایش توضیح دهد كه اینها مائده آسمانی است. تا حدی كه مشاهده این كرامات ذكریا را به این فكر وا داشت كه پروردگاری كه قادر به چنین كاری است می تواند به آرزوی دیرینه او یعنی بچه دار شدن - در پیری- جامه عمل بپوشاند.<br />غرض البته این نیست كه این داستان را به شما اثبات كنم (كه نمی توانم!) . فقط از خود قرآن برای پاسخ دادن به شبهه شما نمونه آوردم.<br /><br />-فرمودید:<br />"مگر طبق خود قرآن هر کسی که تقوایش بیشتر باشد علمش بیشتر نیست؟"<br /><br />در مورد استفاده شما از آیه مذكور هم عقیده نیستم. دلیلم را هم عینا از المیزان برایتان می آورم:<br /><br />"استفاده نادرستى كه از جمله ((اتقوالله و يعلم كم الله ))شده است<br />و منظور از كلمه : ((و اتقوا)) اين است كه مسلمانان از خدا بترسند و اوامر و نواهى ذكر شده در اين آيه را به كار ببندند، و اما جمله : ((و يعلمكم الله و الله بكل شى ء عليم )) كلامى است نو، كه در مقام منت نهادن ذكر شده ، همچنانكه در آيه ارث منت نهاده مى فرمايد: ((يبين الله لكم ان تضلوا)) پس مراد از جمله مورد بحث ، منت نهادن بر مردم در مقابل اين نعمت است كه شرايع دين و مسائل حلال و حرام را براى آنان بيان فرموده .<br />و اينكه بعضى گفته اند: جمله ((واتقوا الله )) و ((يعلمكم الله )) دلالت دارد بر اينكه تقوا سبب تعليم الهى است ، درست نيست ، براى اينكه هر چند مطلب صحيح است ، و به حكم كتاب و سنت ، تقوا سبب تعليم الهى است ، اما آيه مورد بحث در صدد بيان اين جهت نيست ،براى اينكه واو عطفى كه بر سر آن آمده ، نمى گذارد آيه چنين دلالتى داشته باشد، علاوه بر اينكه اين معنا با سياق آيه و ارتباط ذيل آن با صدرش سازگار نيست . مؤ يد گفتار ما اين است كه كلمه ((الله )) دو بار تكرار شده ، و اگر جمله مورد بحث ، كلامى جديد نبود حاجت به تكرار كلمه ((الله )) [ن]بود، بلكه سياق و سبك كلام اقتضا مى كرد بفرمايد: ((و اتقوا الله يعلمكم - از خدا بترسيد تا تعليمتان دهد)) پس مى بينيم اسم ((الله )) را دو بار آورده ، براى اينكه در دو كلام مستقل مى باشد، و براى بار سوم نيز ذكر كرده تا علت را برساند، و بفهماند خدا كه شما را تعليم مى دهد به اين جهت است كه او به هر چيزى دانا است ، و اگر او به هر چيزى دانا است ، براى اين است كه الله است ."<br />http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j2/alm00053.htm#link570سیدnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-33318790021009780602010-12-29T01:09:14.227-08:002010-12-29T01:09:14.227-08:00سلام سید گرامی!
مگر طبق خود قرآن هر کسی که تقوایش...سلام سید گرامی! <br />مگر طبق خود قرآن هر کسی که تقوایش بیشتر باشد علمش بیشتر نیست؟:<br />و اتقوا الله و یعلمکم الله...<br />در اینجا از واژهی دانش(علم) بطور مطلق استفاده شده است.<br />ایا تقوای پیغمبری اوالعزم از یک غیر پبغمبر بیشتر بود؟<br />پیروز باشید!arsh iranihttps://www.blogger.com/profile/14489569558305727913noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7443095123378919650.post-20070828927980588252010-12-28T23:33:22.192-08:002010-12-28T23:33:22.192-08:00"قرآن از یک سو معتقد است که موسی پیامبر اولوا..."قرآن از یک سو معتقد است که موسی پیامبر اولوالعزم است، شخصی که با خدا در ارتباط بود و از سوی دیگر او باید از جوانی که همراه اوست علم یاد بگیرد."<br /><br /> اولوالعزم بود یعنی در شریعت سرآمد مردم زمان بود نه چیز دیگر و خضر در این دیدار به او شریعت نمی آموخت.سیدnoreply@blogger.com